صفحه ۳۵۸

سیل تبدیل به بیابان شود محل اشکال است؛ مگر اینکه تمسک به ملاک [جنگل یا بیابان بودن ] شود، و ثبوت آن نیز در این مقام مشکل است، زیرا ملاک این است که از اموالی نباشد که متعلق به اشخاص است، و در این مورد فرض این است که زمین متعلق به اشخاص است، پس مانعی از استصحاب ملکیت شخصی نیست. و مجرد صدق عنوان جنگل یا بیابان بودن موجب انتقال ملکیت آن به امام نیست. بله، اگر به طور کلی موات شود در آنجا باب گفتگو باز است که ما در جای خود بدان خواهیم پرداخت.

5 - ساحل دریا پنجم از موارد انفال ساحل دریاست، که از آن به "سیف البحر" تعبیر می‎شود، سیف البحر به کسر به معنی ساحل دریاست. این مورد را در شرایع ذکر کرده ولی دلیل بخصوصی برای آن نیست.

البته چون معمولا ساحل دریا و رودخانه های برزگ به خاطر جزر و مد و تغییراتی که در آن حادث می‎شود موات است، از مصادیق زمینهای موات محسوب می‎شود و ادله آن نیز شامل آن می‎شود. در عبارت شرایع نیز همین معنی محتمل است که "سیف البحر" عطف باشد بر "مفاوز" که به عنوان مثال برای موات ذکر شده است نه اینکه خود موضوع مستقلی برای انفال باشد، که در این صورت تعداد انفال از پنج چیز بیشتر می‎شود.

و اگر فرض شود که این زمینها از اصل آباد و دارای درختان مفید بوده است، در این صورت باز از مصادیق "زمینهای بی صاحب" می‎شود [که ملاک دیگری برای انفال است ] و اگر به خاطر احیاء ملک کسی شده و آب آنها را خراب کرده و به صورت موات درآمده، در این صورت اگر صاحبان آن از آن اعراض کرده اند یا از آن منطقه کوچ کرده اند، در این صورت باز در اختیار امام قرار می‎گیرد، و الا همان اختلاف مشهور در

ناوبری کتاب