صفحه ۳۵۲

که اطلاق این دو روایت روستاهای آباد را نیز در بر می‎گیرد، و ملاک در حکم این است که بدون صاحب باشد. و ظاهرا مراد از رب و صاحب، کسی است که به زمین برسد و آن را اداره کند. و روایات دیگری که در این زمینه رسیده است.

گفته نشود که در این روایات مطلق حمل بر مقید می‎شود، زیرا در مرسله حماد آمده: "هر زمین مواتی که صاحب ندارد."ابی خالد الکابلی، عن ابی جعفر(ع) قال: وجدنا فی کتاب علی (ع) ان الارض لله یورثها من یشاء من عباده و العاقبة للمتقین، انا و اهل بیتی الذین اورثنا الارض و نحن المتقون و الارض کلها لنا. (وسائل ‏329/17، ابواب احیاء موات، باب 3، حدیث 2). [که قید "موات" در آن آمده است ]. زیرا در پاسخ گفته می‎شود: علاوه بر اینکه این دو روایت با هم تنافی ندارند[زیرا مفهوم هر دو اثباتی است و قابل جمع ] ظاهرا وصف میته بودن زمین به لحاظ غالب موارد آمده است، زیرا غالبا زمین بی صاحب موات می‎شود، پس در اینجا دیگر قید مفهومی ندارد مانند آیه شریفه (و ربائبکم اللاتی فی حجورکم) سمعت اباعبدالله(ع) یقول و سئل عن الانفال فقال: کل قریة یهلک اهلها او یجلون عنها فهی نفل لله عزوجل. (وسائل ‏367/6، ابواب انفال، باب 1، حدیث 7). "و تربیت یافتگان شما - دختران همسرانتان - که در دامنتان پرورش یافته اند." [که قید در دامن شما قید توضیحی به لحاظ غالب موارد است ].

علاوه بر اینکه ظاهرا جمله "لارب لها- بدون صاحب" که در مرسله آمده خود ملاک و علت حکم است، زیرا "تعلیق حکم بر وصف مشعر به علیت است"؛ پس ملاک اینکه زمین موات از انفال است این است که زمین بدون صاحب است.

و گواه به همین مسأله است آنچه ما پیش از این گفتیم که مقصود از انفال اموالی است که متعلق به اشخاص نیست، پس همان اموال عمومی است که اختیار آن به دست رهبر مسلمانان است، و اینکه گفته می‎شود انفال برای امام است مراد از آن همین است نه اینکه ملک شخصی او باشد. و در اینجا نکته ای است شایان توجه.

4 - قله کوهها، بیابانها و جنگل ها چهارمین مورد انفال قله کوهها، عمق بیابانها و نیز جنگل هاست. شیخ انصاری (ره)در این

ناوبری کتاب