صفحه ۳۴۹

باشد که عرفا به چنین زمینی موات گویند به گونه ای که بهره برداری از آن نیازمند آماده سازی و اصلاح جدید باشد که عرفا به آن احیاء گفته شود.

و اما عنوان "زمینهای ویران شده" چه بسا به ذهن برسد که آنها اختصاص به زمینهایی دارد که پیشتر آباد بوده آنگاه ویران شده است، و این عنوان شامل موات ابتدایی نیست، و مؤید همین معناست آنچه ما از مجمع البحرین نقل کردیم.تذکره ‏400/2. (که زمین ویران شده را منحصر به زمینی می‎دانست که پس از آبادی ویران شده و اهل آن کوچ کرده اند).

و اما اینکه احیاء به چه چیزهایی حاصل می‎شود، ما در آینده بدان خواهیم پرداخت. 3 - زمینهای بی صاحب سومین مورد از انفال زمینهای بی صاحب است، اگر چه بدون اینکه نیاز به آبادکننده ای باشد از همان ابتدا به صورت طبیعی آباد بوده مانند جنگلها که درختان آن بسیار مورد استفاده بوده است، یا زمینهایی که بعدا آباد شده است اما صاحبانش رهایش کرده یا از آنجا کوچ کرده اند یا به کلی همه آنها به خاطر زلزله یا سیل یا مانند آن نابود شده اند، به گونه ای که هیچ اثری از آنان باقی نمانده و روستا آباد مانده است، که ظاهرا همه این موارد از انفال است و در اختیار امام به عنوان نماینده جامعه قرار می‎گیرد؛ اگر چه بر برخی از این موارد عنوان "میراث کسی که وارثی ندارد" نیز صدق می‎کند. [روایات مسأله ] بر این مورد از انفال روایات بسیاری دلالت دارد، که از آن جمله است:

1 - در وسائل از علی بن ابراهیم در تفسیر خود، از پدرش، از فضالة بن ایوب، از

ناوبری کتاب