صفحه ۳۳۸

امام است، شافعی گوید: هر کس چه مسلمان و چه مشرک آن را احیاء کند مالک آن می‎شود.

دلیل ما همان مطلبی است که در مسأله 1 گفتیم. [ اجماع بر اینکه اراضی موات برای امام است ]."معاویة بن وهب قال: قلت لابی عبدلله (ع): السریة یبعثها الامام فیصیبون غنایم کیف تقسم ؟ قال: ان قاتلوا علیها مع امیر امره الامام علیهم اخرج منها الخمس لله و للرسول و قسم بینهم اربعة اخماس، و ان لم یکونوا قاتلوا علیها المشرکین کان کل ما غنموا للامام یجعله حیث احب. (وسائل ‏365/6، ابواب انفال، باب 1 حدیث 3). "(مسأله 3): زمینهای موات ویژه امام است و کسی با احیاء مالک آن نمی شود مگر آنکه امام به وی اجازه دهد. و شافعی گوید: کسی که آن را احیا کند مالک آن می‎شود چه امام به او اجازه بدهد یا ندهد. و ابوحنیفه گوید: مالک نمی شود مگر با اجازه. نظر مالک نیز همین است. و این مانند همان مطلبی است که ما می‎گوییم، جز اینکه چیزی از آنان ثبت نشده است که بگویند این زمینها از امام است، بلکه ظاهرا آنها می‎گویند: این زمینها مالکی ندارد.

دلیل ما اجماع فرقه امامیه و روایات بسیار آنهاست و در این زمینه از پیامبراکرم (ص) روایت شده که فرمودند: "برای فرد چیزی نیست مگر آنچه بدان امامش را خرسند سازد." و امام، هنگامی خرسند می‎گردد که در مورد چیزی اجازه داده باشد."ر. ک . کتاب الطهارة 492/، کتاب الخمس، فصل انفال ( چاپ دیگر 553/).

در کتاب لغت نهایه در مورد واژه "غامر" که در متن روایات و کلمات اصحاب آمده می‎نویسد: "غامر: زمین قابل کشتی است که در آن کشت نشده باشد. و بدین جهت بدان غامر می‎گویند که می‎توان در آن آبیاری کرد. و غامر اسم فاعل است به معنی اسم مفعول. [یعنی زمینی که آب در آن فرو می‎رود]."خلاف ‏222/2. بر این اساس زمین غامر [زمین بایر] نوعی خاص از زمینهای موات به مفهوم عام و گسترده آن است.

ناوبری کتاب