صفحه ۳۳۷

حال برای امام است، و ما این بحث را در فروع اراضی مفتوح عنوة مورد گفتگو قرار دادیم. و شأن نزول در آیه فئ در سوره حشر نیز زمینهای آباد بنی نضیر است، که بحث آن گذشت.

2 - زمینهای موات دومین مصداق از مصادیق انفال زمینهای موات است، چه تاکنون به ملکیت کسی در نیامده باشد مانند بیابانها و یا به ملکیت در آمده باشد ولی صاحبانش آن را رها کرده باشند، و ظاهرا در اینکه این گونه زمینها از انفال است اختلافی نیست.

و در کتاب خلاف و غنیه ادعای اجماع شده که زمینهای موات از امام است، مانند همین سخن در جامع المقاصد نیز آمده است، تنقیح این مطلب را نسبت به اصحاب ما داده، مسالک گفته است: "آن مورد وفاق است"، ریاض گفته است: "در این مورد اختلافی بین ما نیست"، نزدیک به همین مضمون در کفایه نیز آمده است، چنانکه جمال الملة و الدین در حاشیه روضه بدان تصریح کرده است، مرحوم شیخ انصاری نیز در کتاب خمس بدان تصریح فرموده است.عن ابی عبدالله(ع) قال سألته عن الانفال، فقال: ما کان من الارضین باد اهلها و فی غیر ذلک الانفال هو لنا. و قال: (سورة الانفال فیها جدع الانف. و قال: "ما افاء الله علی رسوله من اهل القری فما اوجفتم علیه من خیل و لارکاب ولکن الله یسلط رسله علی من یشاء) . قال: الفئ ما کان من اموال لم یکن فیها هراقة دم او قتل، و الانفال مثل ذلک هو بمنزلته. (وسائل ‏367/6، ابواب انفال، باب 1، حدیث 11) - آیه شریفه چنین است:"و اما افاء الله علی رسوله منهم فاوجفتم علیه (سوره حشر، آیه 6).

در احیاء الموات کتاب خلاف آمده است: "(مسأله 1): زمین های بایر در شهرهای اسلامی که صاحب معینی برای آن شناخته نشده ویژه امام است؛ ابوحنیفه گوید: این زمینها اگر امام اجازه دهد با احیاء به ملکیت در می‎آید. شافعی گوید: به ملکیت در نمی آید.

دلیل ما اجماع فرقه امامیه است که: زمینهای موات ویژه امام است و اینها از جمله انفال است و بین اینکه در دارالاسلام باشد یا در دار الحرب فرق گذاشته نشده است."مستمسک ‏597/9. "(مسأله 2): زمینهای بایر در سرزمین شرک که به ملکیت کسی درنیامده ویژه

ناوبری کتاب