پس چگونه باید با آن معامله کنند، نصف یا ثلث یا ربع و یا آن سهمی که ویژه او قرار داه شده است و کسی در آن چیزی ندارد مگر آنکه او به وی عطا کند...کتاب الطهارة شیخ انصاری 492/، کتاب الخمس، فصل انفال (چاپ دیگر 553/).
7 - خبر حلبی از امام صادق (ع) که فرمود: از آن حضرت از انفال پرسیدم، فرمود: آن زمینهایی که صاحبانش رهایش کرده اند و دیگر انفال از آن ماست.
و فرمود: در سوره انفال قطع بینی طرف است و فرمود، (ما افأ الله علی رسوله من اهل القری فما اوجفتم علیه من خیل و لارکاب ولکن الله یسلط رسله علی من یشاء) .
فرمود: فئ آن اموالی است که برای آن خون ریخته نشده و کشتاری واقع نشده است، و انفال مانند آن و به منزله آن است.البته اینکه از نظر تاریخی مشخص شود که آیا بحرین یا دیگر شهرها و کشورها چگونه اسلام را پذیرفته اند، نکته قابل توجهی است ولی از نظر فقهی اکنون که سیستم گرفتن مالیات تحول یافته و در جوامع بر اساس نیازهای جامعه از اکثر دارائی های مردم اعم از ماشین و خانه و محل کسب و کار و سود تجارت و حقوق کارمندان و...به صورت مستقیم و غیرمستقیم مالیات دریافت میشود و ملاک برای دریافت خدمات و استفاده از برخی امتیازات تابعیت و پذیرش شهروندی کشوری است، دیگر دانستن سابقه اسلام شهرها و کشورها تأثیر عملی در چگونگی خمس و انفال آنها ندارد. (مقرر) و روایات دیگری که در این زمینه وارد شده و ما پیش از این نیز مطالبی را در شرح دو آیه فئ در ابتدای فصل فئ یادآور شدیم، که میتوان بدان مراجعه نمود.
مخفی نماند که موضوع انفال در بیشتر روایات "زمین" است ولی در برخی از آنها به صورت مطلق آمده است، مانند صحیحه حفص و ذیل روایت حلبی و نیز مرفوعه احمد بن محمد؛ پرسشی که مطرح است اینکه: آیا باید مطلق را حمل بر مقید نمود [و گفت: طبق این روایات تنها زمین موضوع انفال است ] یا اینکه گفت: این دو دسته از روایات چون هر دو دارای مفهوم اثباتی هستند پس با هم سازگارند و تضادی بین آنها