جنگل ها و نیزارها. و نیز هنگامی که دارالحرب گشوده شد، آنچه از قطایع و اشیاء برگزیده که متعلق به سلطان آنان است از آن امام است اگر از مسلمانان یا معاهدی غصب نشده باشد؛ و نیز برای اوست از غنیمت هر چه بخواهد از اسب یا لباس یا کنیز یا جز آن برگزیند، تا مادامی که اجحاف نکند، و آنچه رزمندگان بدون اجازه او به غنیمت گرفته اند از آن امام (ع)است."زبدة المقال 139/و 141. ظاهرا مواردی را که ایشان برشمرده اند از "ساحل دریاها" تا "نیزارها" همه عطف به "دره ها" و از مصادیق زمینهای موات است که غالبا مفهوم احیاء به آنها صدق نمی کند، ولی اشکالی که بر ایشان وارد است اینکه: نیزارها و جنگلها دارای حیات طبیعی است که بسا مفیدتر از زمینهایی است که افراد احیاء کرده اند. از سوی دیگر ایشان در اینجا میراث من لا وارث له و معادن را از جمله انفال نشمرده اند، با اینکه در روایات آمده است و اولی متفق علیه است که از انفال است.
بله، در اینجا مطلب دیگری است و آن اینکه آنچه از برخی اخبار و فتاوی به دست میآید این است که در بیان مفهوم انفال نظرشان تنها به چیزهایی بوده است که از کفار به مسلمانان منتقل میشده است، زیرا در صدر اسلام همه زمینها و امکانات زیر سیطره کفار و تحت سلطه آنان بوده است، و برخی از اموال آنان با جنگ به مسلمانان منتقل میشده که زیر عنوان غنایم از آنها یاد شده است و برخی بدون جنگ منتقل میشده، و آنچه با جنگ منتقل میشده نیز دو گونه بوده است: منقول و غیرمنقول؛ و جنگ نیز گاهی با اجازه امام بوده و گاهی بدون اجازه وی. و شاید رزمندگان مسلمان در آن زمان انتظار داشته اند که همه آن اموال بین آنان تقسیم شود، و ائمه (ع) خواسته اند بفرمایند که آنچه به وسیله جنگ به مسلمانان منتقل میشده است در صورتی که با اجازه امام