صفحه ۳۲۹

جنگل ها و نیزارها. و نیز هنگامی که دارالحرب گشوده شد، آنچه از قطایع و اشیاء برگزیده که متعلق به سلطان آنان است از آن امام است اگر از مسلمانان یا معاهدی غصب نشده باشد؛ و نیز برای اوست از غنیمت هر چه بخواهد از اسب یا لباس یا کنیز یا جز آن برگزیند، تا مادامی که اجحاف نکند، و آنچه رزمندگان بدون اجازه او به غنیمت گرفته اند از آن امام (ع)است."زبدة المقال 139/و 141. ظاهرا مواردی را که ایشان برشمرده اند از "ساحل دریاها" تا "نیزارها" همه عطف به "دره ها" و از مصادیق زمینهای موات است که غالبا مفهوم احیاء به آنها صدق نمی کند، ولی اشکالی که بر ایشان وارد است اینکه: نیزارها و جنگلها دارای حیات طبیعی است که بسا مفیدتر از زمینهایی است که افراد احیاء کرده اند. از سوی دیگر ایشان در اینجا میراث من لا وارث له و معادن را از جمله انفال نشمرده اند، با اینکه در روایات آمده است و اولی متفق علیه است که از انفال است.

بله، در اینجا مطلب دیگری است و آن اینکه آنچه از برخی اخبار و فتاوی به دست می‎آید این است که در بیان مفهوم انفال نظرشان تنها به چیزهایی بوده است که از کفار به مسلمانان منتقل می‎شده است، زیرا در صدر اسلام همه زمینها و امکانات زیر سیطره کفار و تحت سلطه آنان بوده است، و برخی از اموال آنان با جنگ به مسلمانان منتقل می‎شده که زیر عنوان غنایم از آنها یاد شده است و برخی بدون جنگ منتقل می‎شده، و آنچه با جنگ منتقل می‎شده نیز دو گونه بوده است: منقول و غیرمنقول؛ و جنگ نیز گاهی با اجازه امام بوده و گاهی بدون اجازه وی. و شاید رزمندگان مسلمان در آن زمان انتظار داشته اند که همه آن اموال بین آنان تقسیم شود، و ائمه (ع) خواسته اند بفرمایند که آنچه به وسیله جنگ به مسلمانان منتقل می‎شده است در صورتی که با اجازه امام

ناوبری کتاب