صفحه ۳۲

زمینه را یادآور شدیم، و در آنجا این دیدگاه را تقویت کردیم که خمس و نیز فئ حق واحدی است که همه آن در اختیار امام است و امام نیازمندیهای خود و خانه و خانواده خود و نیازمندیهای جامعه را با آن برطرف می‎کند، چنانکه پیامبراکرم (ص) این گونه رفتار می‎کرد. و به همین خاطر آن حضرت اموال بنی نضیر را با آنکه ویژه آن حضرت بود - چنانکه در روایات پیشین گذشت - در مخارج خود و خانواده و همسران و برای مخارج نیازمندان مهاجرین و انصار به مصرف می‎رسانید. آیات گذشته نیز همین دریافت را بازگو می‎کرد؛ و اینکه در آیه آمده بود "برای نیازمندان مهاجران" در حقیقت بیان یکی از مصارف بود و گویی بیان جایگزینی برای موارد پیشین است.

و اینکه فرمود: (والذین تبوءواالدار و الایمان) آنان که [در مدینه ] جای گرفته و گرویدند - و نیز (والذین جأوا من بعدهم) - کسانی که پس از آنان آمدند، احتمال دارد که این آیات عطف به آیات پیشین باشد و نیز احتمال دارد که عطف نباشد و جمله مستأنفه باشد که در صورت اول انصار و تابعین با مهاجرین در فئ شریک هستند، البته نه به صورت ملکیت بلکه در جهت مصرف. و همین احتمال را عمر مورد استناد قرار داده است در روایت طولانی ای که "مالک بن اوس بن حدثان" از او نقل می‎کند که در آخر آن می‎گوید: عمر گفت: "اگر چیزی از آن باقی ماند من حق آن بچه چوپان را که در صنعا زندگی می‎کند در حالی که خونش در چهره او می‎دود [بدون معطلی ] پرداخت خواهم کرد."

این داستان را سیوطی در درالمنثور از ابی عبید و بخاری و مسلم و ابوداود و ترمذی و دیگران نقل کرده اند، که می‎توان بدان مراجعه نمود.یخرج منه الخمس و یقسم مابقی بین من قاتل علیه و ولی ذلک . و اما الفئ و الانفال فهو خالص لرسول الله(ص). (وسائل 6 / 374، ابواب انفال، باب 2، حدیث 3) .

البته این حدیث مشتمل بر چیزهایی است که ما به هیچ وجه ملتزم بدان نیستیم و در آن مطالبی است که مورد نظر خلیفه بوده است. و این نکته ای است شایان توجه.

ناوبری کتاب