و در کتاب میراث غنیه آمده است: "اگر هیچ وارثی وجود نداشته باشد میراث از آن امام است، و اگر امام از دنیا رفت به امامی که جانشین اوست منتقل میگردد نه به کسانی که ترکه وی را به ارث میبرند."و ما لم یعمر منها اخذه الوالی فقبله ممن یعمره و کان للمسلمین... و ما اخذ بالسیف فذلک الی الامام یقبله بالذی یری کما صنع رسول الله(ص) بخیبر. (وسائل 120/11، ابواب جهاد عدو، باب 72، حدیث 1 و2) .
در کتاب سرائر پس از آنکه ولایت رهبری [ولاء الامامة ] را ذکر میکند مینویسد: "هنگامی که امام از دنیا رفت اموال به امام دیگری که امور امت را پس از وی به عهده گرفته است منتقل میشود نه به ورثه ای که ماترک وی را به ارث میبرند."اگر گفتیم انفال به عنوان اموال عمومی ملک همه مردم است، بدین معناست که مردم به صورت مشاع مالک آن هستند و هر گونه دخل و تصرف در آن منوط به اجازه مردم و یا نمایندگان آنان است و در صورتی حکومت میتواند در این اموال تصرف کند که مردم چنین اجازه ای را به او داده باشند. و ظاهرا آیه شریفه (و الارض وضعها للانام) ، مالکیت برای عموم مردم است و مسلمانان و غیر مسلمانان در این زمینه تفاوتی نمی کنند. (مقرر) از سخن این دو بزرگوار آشکار میشود که در نزد آنان میراث کسی که وارثی ندارد برای مقام و منصب امامت است نه برای شخص امام.
باز از جمله دلایلی که تصریح میکند که آنچه به امام به عنوان امام منسوب میشود از اموال شخصی او نیست و برای حیثیت امامت است و جزء اموال عمومی است و باید مصالح همه مردم در آن رعایت شود، صحیحه أبی ولاد حناط است که میگوید: از امام صادق (ع) از مرد مسلمانی که مرد مسلمان دیگری را (عمدا) کشته و مقتول خونخواهی از مسلمانان ندارد خونخواه او همه از اهل ذمه هستند که از خویشاوندان اویند پرسیدم، حضرت فرمود: بر امام است که اسلام را به خویشاوندان وی عرضه کند، هر یک از آنان که مسلمان شد ولی دم و خونخواه او محسوب میگردد و قاتل به وی داده میشود؛ اگر خواست او را میکشد و اگر خواست میبخشد و اگر خواست دیه میگیرد. پس اگر هیچ یک از آنان مسلمان نشدند، امام خونخواه اوست، اگر