طبق این حدیث انفال برای قائم به امور مسلمین قرار داده شده، و ظاهر آن این است که برای اوست به عنوان اینکه قائم به امور مسلمین است، در حقیقت این اموال عمومی است و ملک منصب امامت است. و به ناچار باید در جهت مصالح عموم مردم به کار گرفته شود.
و ما بین اینکه مال برای امام به عنوان اینکه امام است و بین اینکه برای مسلمانان است به عنوان مسلمانان فرق اساسی نمی بینیم، زیرا سرپرست مسلمانان و کسی که عهده دار مصرف مال آنان در مصالحشان است همان امام است، و آنچه در دست امام است نیز در مصارف شخصی او به مصرف نمی رسد مگر مقدار کمی از آن، که آن هم خود از مهمترین مصالح عمومی است.
و ما پیش از این نیز گفتیم که اموال عمومی گاهی به خدا نسبت داده میشود و گاهی به پیامبر یا امام و گاهی به مردم، و بازگشت همه اینها به یکی است.
به عنوان نمونه در خطبه شقشقیه نهج البلاغه میخوانیم: "و بنی امیه به همراه او [عثمان ] به پا خاستند و مال خدا را همانند شتر که علف بهاری را میبلعد بلعیدند."سوره الرحمن (55) 10/. و در سخن دیگری آن حضرت در نهج البلاغه به هنگام گفتگو با "عبدالله بن زمعة" که از وی مالی را طلب میکرد میفرماید: "این اموال نه از آن من است نه از آن تو، اینها از همه مسلمانان و محصول شمشیرهای آنهاست."فی خبر یونس عن العبد الصالح (ع) قال: ان الارض لله - تعالی - جعلها وقفا علی عباده فمن عطل ارضا ثلاث سنین متوالیة لغیر ما علة اخذت من یده و دفعت الی غیره. (وسائل 345/17، ابواب احیاء الموات، باب 17) . با اینکه ما پیش از این گفتیم که غنایم نیز از انفال است و زیر نظر امام در هر جهت که مصالح مسلمانان اقتضا کند به مصرف میرسد.