صفحه ۲۹۶

عاص بن امیة که ذی الکتیفه نامیده می‎شد را کشتم و شمشیر وی را برداشتم و آن را به نزد پیامبر(ص) آوردم و از آن حضرت درخواست کردم که آن را به من هدیه کند. حضرت فرمود: "این نه از آن من و نه از آن توست، برو و آن را در میان غنایم جمع آوری شده بینداز." من رفتم شمشیر را انداخته و بازگشتم، از کشته شدن برادرم و گرفته شدن شمشیرم بسیار اندوهگین بودم و گفتم: ممکن است این به دست کسی برسد که این مشکلات و ابتلای مرا نداشته است؛ چیزی نگذشته بود که فرستاده ای پیش من آمد و این در شرایطی بود که آیه شریفه: (یسألونک ...) نازل شده بود، من ترسیدم که شاید علیه من چیزی نازل شده باشد ولی چون به نزد پیامبرخدا(ص) آمدم فرمود: ای سعد! تو از من آن شمشیر را خواستی و حال آنکه آن از آن من نبود و اکنون در اختیار من قرار گرفت، برو و آن را بردار که از آن توست..."المیزان ‏5/9 (چاپ دیگر ‏2/9). درباره تفسیر آیه شریفه می‎توان به کتاب تفسیر تبیان، تفسیر علی بن ابراهیم قمی، تحف العقول رساله امام صادق (ع) در غنایم، سیره ابن هشام، تفسیر قرطبی، در المنثور، سنن بیهقی، الاموال ابوعبیدجواهر ‏116/16. و دیگر کتابها در این زمینه مراجعه نمود که از همه اینها آشکار می‎شود که غنایم بی تردید از انفال است حال یا همه آن و یا برخی از اصناف آن، و در مورد همین غنایم بوده است که نزاع و پرسش پدید آمده و آیه شریفه در همین مورد نازل شده است.

بله اموال عمومی مانند زمینهای موات و کوهها و نیزارها و روستاهای مخروبه و مانند آن نیز به نظر ما از انفال است، بلکه لفظ انفال در فقه شیعه منصرف به همین امور است.

از سوی دیگر نزاع و پرسش در مورد انفال، اگر چه در مورد غنایم جنگ است - چنانچه در اخبار فریقین آمده است - ولی از حمل جواب در آیه شریفه بر ظاهر آن که

ناوبری کتاب