عاص بن امیة که ذی الکتیفه نامیده میشد را کشتم و شمشیر وی را برداشتم و آن را به نزد پیامبر(ص) آوردم و از آن حضرت درخواست کردم که آن را به من هدیه کند. حضرت فرمود: "این نه از آن من و نه از آن توست، برو و آن را در میان غنایم جمع آوری شده بینداز." من رفتم شمشیر را انداخته و بازگشتم، از کشته شدن برادرم و گرفته شدن شمشیرم بسیار اندوهگین بودم و گفتم: ممکن است این به دست کسی برسد که این مشکلات و ابتلای مرا نداشته است؛ چیزی نگذشته بود که فرستاده ای پیش من آمد و این در شرایطی بود که آیه شریفه: (یسألونک ...) نازل شده بود، من ترسیدم که شاید علیه من چیزی نازل شده باشد ولی چون به نزد پیامبرخدا(ص) آمدم فرمود: ای سعد! تو از من آن شمشیر را خواستی و حال آنکه آن از آن من نبود و اکنون در اختیار من قرار گرفت، برو و آن را بردار که از آن توست..."المیزان 5/9 (چاپ دیگر 2/9). درباره تفسیر آیه شریفه میتوان به کتاب تفسیر تبیان، تفسیر علی بن ابراهیم قمی، تحف العقول رساله امام صادق (ع) در غنایم، سیره ابن هشام، تفسیر قرطبی، در المنثور، سنن بیهقی، الاموال ابوعبیدجواهر 116/16. و دیگر کتابها در این زمینه مراجعه نمود که از همه اینها آشکار میشود که غنایم بی تردید از انفال است حال یا همه آن و یا برخی از اصناف آن، و در مورد همین غنایم بوده است که نزاع و پرسش پدید آمده و آیه شریفه در همین مورد نازل شده است.
بله اموال عمومی مانند زمینهای موات و کوهها و نیزارها و روستاهای مخروبه و مانند آن نیز به نظر ما از انفال است، بلکه لفظ انفال در فقه شیعه منصرف به همین امور است.
از سوی دیگر نزاع و پرسش در مورد انفال، اگر چه در مورد غنایم جنگ است - چنانچه در اخبار فریقین آمده است - ولی از حمل جواب در آیه شریفه بر ظاهر آن که