صفحه ۲۹

مطلب دوم: حکم اموال به دست آمده بدون جنگ

روایات مستفیض و بلکه متواتری مجمع البیان ‏260/5. وارد شده که سرزمینهایی که بر آن اسب و شتری تاخته نشده از انفال است و از پیامبرخدا(ص) و پس از وی از آن امام است و ما در مباحث انفال به ذکر آن خواهیم پرداخت. البته ما پیش از این گفتیم و پس از این هم خواهیم گفت که مراد از امام در اینجا منصب امامت است. انفال در اختیار منصب امامت است و شخص امام و والی، ولی امر و اختیاردار آن است. این اموال از اموال شخصی امام نیست، بلکه از اموالی است که برای مصالح عموم مردم درنظرگرفته شده است.قال و اما قوله (وماافأالله علی رسوله منهم فما اوجفتم علیه من خیل و لارکاب.) قال: الاتری هو هذا؟ و اما قوله (وما افاء الله علی رسوله من اهل القری) فهذا بمنزلة المغنم، کان ابی یقول ذلک و لیس لنافیه غیر سهمین. (وسائل 6 / 368، ابواب انفال، باب 1، حدیث 12) . بله، اداره شئون شخص امام و خانواده و افراد تحت سرپرستی وی نیز از مهم ترین مصالح جامعه است.

از سوی دیگر اموال عمومی - که مصداق انفال است - گاهی به خدا، گاهی به پیامبر، گاهی به امام و گاهی به عموم مسلمانان نسبت داده می‎شود و بازگشت همه آنها به یکی است، [که در روایات زیر نمونه هایی از آن را از نظر می‎گذرانیم ]:

1 - در خطبه شقشقیه نهج البلاغه آمده است: "و بنی امیه با او [عثمان ] به پا خاستند که اموال خدا را می‎بلعیدند همانند شتر که گیاهان بهاری را می‎بلعد.الدر المنثور 6 / 192.[ که در اینجا اموال عمومی به خداوند نسبت داده شده است.]"

2 - باز در نهج البلاغه در سخن آن حضرت با عبدالله بن زمعة که مالی را از آن

ناوبری کتاب