"در گردآوری خراج جدیت به خرج بده و هیچ درهمی از آن را فرومگذار؛ سپس فرمود: هنگامی که خواستی به محل مأموریتت بروی نزد من بیا". گوید: نزد وی رفتم،به من فرمود: "آنچه از من شنیدی یک نیرنگ بود، مبادا یک مسلمان یا یهودی یا نصرانی ای را در مورد درهمی از خراج بزنی، یا برای یک درهم چارپایی را به فروش برسانی، ما مأمور هستیم که از مازاد بر نیاز آنان را دریافت کنیم."نهایه 195/. این روایت به نقل از آن حضرت در بحار نیز آمده است."و تفقد أمر الخراج بما یصلح أهله، فان فی صلاحه و صلاحهم صلاحا لمن سواهم، و لاصلاح لمن سواهم الا بهم، لان الناس کلهم عیال علی الخراج و أهله. ولیکن نظرک فی عمارة الارض أبلغ من نظرک فی استجلاب الخراج لان ذلک لایدرک بالعمارة . و من طلب الخراج بغیر عمارة أخرب البلاد و أهلک العباد و لم یستقم أمره الا قلیلا. فان شکوا ثقلا اوعلة أو انقطاع شرب أو بالة، أو احالة أرض اغتمرها غرق أو أجحف بها عطش، خففت عنهم بما ترجوأن یصلح به أمرهم. و لا یثقلن علیک شئ خففت به المؤونة عنهم، فانه ذخر یعودون به علیک فی عمارة بلادک و تزیین ولایتک، مع استجلابک حسن ثنائهم و تبجحک باستفاضة فیهم معتمدا فضل قوتهم بما ذخرت عندهم من اجمامک لهم و الثقة منهم بما عودتهم من عدلک علیهم فی رفقک بهم. فربما حدث من الامور ما اذا عولت فیه علیهم من بعد احتملوه طیبة أنفسهم به، فان العمران محتمل ماحملته، و انما یؤتی خراب الارض من اعواز أهلها، و انما یعوز أهلها لاشراف أنفس الولاة علی الجمع و سوء ظنهم بالبقاء وقلة انتفاعهم بالعبر".(نهج البلاغه، فیض / 1013؛ لح 436/، نامه 53/.
در حاشیه کافی به نقل از وافی در توضیح این روایت مطالب زیر شرح شده است: "بانقیا: منطقه قادسیه و اطراف آن است، و بدین سبب قادسیه نامیده شده که حضرت ابراهیم خلیل (ع) بدین سرزمین فرمود: "کونی مقدسة" پاک و پاکیزه باش. و آن سرزمین را "بانقیا" گفتند، چون ابراهیم (ع) آن را به یکصد گوسفند خریداری کرد، در زبان نبطی "با" به معنی "صد" و "نقیا" به معنی "گوسفند" است، در کتاب سرائر نیز این گونه آمده است... و این که فرمود: آنچه از من شنیدی نیرنگ بود، یعنی تقیه بود، و واژه عفو (در متن عربی روایت) به معنی چیزی است که به آسانی به دست آید، و از مرآت العقول نقل شده است که عفو به معنی مازاد بر نیاز یا حد متوسط است یا این که منصوب به نزع خافض باشد، [یعنی حرف جر که "ب" است حذف شده و پس از حذف آن کلمه عفو منصوب گردیده است. و قهرا معنای جمله چنین است: "...از آنها با مدارا و آسانی بگیریم..."]."فی کتاب له (ع) الی عماله علی الخراج قال: "فأنصفوا الناس من أنفسکم و اصبروا لحوائجهم، فانکم خزان الرعیة، و وکلاء الامة، و سفراء الائمة . و لا تحسموا أحدا عن حاجته و لا تحبسوه عن طلبته، و لا تبیعن للناس فی الخراج کسوة شتاء و لا صیف و لا دابة یعتملون علیها و لا عبدا، و لا تضربن أحدا سوطا لمکان درهم، و لا تمسن مال أحد من الناس: مصل و لا معاهد الا أن تجدوا فرسا أو سلاحا یعدی به علی أهل الاسلام فانه لاینبغی للمسلم أن یدع ذلک فی أیدی أعداء الاسلام فیکون شوکة علیه". (نهج البلاغه، فیض / 984؛ لح 425/، نامه 51) .