(گذشت پیشه کن و به نیکی فرمان ده و از نادانان کناره گیری کن). و آن جنگی که در اسلام آمده است برای دفاع و باز گرداندن متجاوزان به حق و اهل حق بوده است تا مردم از شر آنان آسوده باشند و دست آنان از آشوب و آتش افروزی کوتاه گردد. و این به خاطر اجبار در دین و یا انتقام از مخالفین نیست و به خاطر همین جهت در تاریخ فتوحات اسلامی چیزی که در جنگ های مسیحیت از کشتن پیرمردان و زنان و کودکان شنیده شده، شنیده نشده است.
همین اسلام جنگ طلب را میبینیم که پس از گشوده شدن کشوری که شکست خورده است تنها به ضمیمه کردن آن به کشورهای اسلامی اکتفا میکند آنگاه آنان را به همان دینی که بر آن بوده اند باقی میگذارد تا وظایف مذهبی خود را طبق اعتقاداتشان انجام دهند، و تنها آنها را موظف میکند که جزیه بپردازند تا با استعانت از آن دفاع از آنان ممکن و امنیت شهرهایشان تأمین گردد، و اینان در عقاید و معابد و عادات و رسومشان آزادند، برای کاری در تنگنا قرار نمی گیرند و در معاملاتشان ضمانی بر آنان نیست.
خلفای مسلمانان نیز فرماندهانشان را نسبت به احترام گذاشتن به عبادت کنندگان در صومعه و دیرهایشان و نیز به محترم شمردن زنان و کودکان و کسانی که در جنگ دست نداشته اند توصیه میکنند.
در روایات متواتر نیز از آزار اهل ذمه و پایمال کردن حقوقشان نهی شده است. در روایات آمده است: "لهم مالنا و علیهم ما علینا"- آنچه برای ماست برای آنهاست و آنچه بر ماست بر آنهاست. و نیز آمده است: هر کس ذمی را آزار