همان گونه که ما پیش از این در بحث غنایم گفتیم که غنایم زیر نظر امام است و وی آنها را در هر جهت که مصلحت بداند به مصرف میرساند و تقسیم بین رزمندگان متعین نیست، در این مورد نیز همین مطلب را میتوان گفت، چنانکه در مرسله طولانی حماد درباره غنیمت آمده بود: "امام میتواند با آن مال همه آنچه را بر عهده اوست به انجام برساند، مانند بخشیدن به مؤلفة قلوبهم و دیگر موارد، و اگر پس از آن چیزی ماند خمس آن را جدا میکند و در میان اهل خمس و خانواده خود تقسیم میکند و مابقی را مابین کسانی که به دست آمدن آن را بر عهده داشته اند تقسیم میکند، و اگر پس از برطرف کردن نیازهای ضروری چیزی نماند دیگر چیزی برای آنان نیست."عن ابی عبدالله(ع) قال: "ان أرض الجزیة لاترفع عنها الجزیة، و انما الجزیة عطاء المهاجرین، و الصدقة لاهلها الذین سمی الله فی کتابه فلیس لهم من الجزیة شئ". ثم قال: "ما أوسع العدل". ثم قال: "ان الناس یستغنون اذا عدل بینهم و تنزل السماء رزقها و تخرج الأرض برکتها باذن الله". (وسائل 116/11، ابواب جهاد عدو، باب 69، حدیث 1) . خلاصه کلام اینکه: در مصرف جزیه و بلکه مطلق فئ اقوی این است که در آن جهت از مصالح مسلمانان که امام به مصلحت میداند به مصرف برسد، همان گونه که در مقنعه نیز این نظر آمده بود، بله در صورت وجود مهاجرین مجاهد و نیازمندیهای آنان غالبا نوبت به دیگران نمی رسد، زیرا اداره شؤون آنان از مهمترین مصالح مسلمانان است.
و شاید در عصر ائمه (ع) خلفا اموال فئ و جزیه را به مصرف اطرافیان و طرفداران خود تحت عنوان احتیاج و نیازمندی آنان میرسانده اند و در این موارد خودسری و استبداد به خرج میدادند و به حقوق رزمندگان و مرزداران بی توجه بوده اند، به همین جهت در روایات بر حفظ حقوق آنان تأکید شده است و در حقیقت روایات ناظر بر کارهای خلفا در آن زمان بوده است. و به نظر میرسد که مصرف جزیه و خراج یکی است زیرا هر دو از مصادیق فئ محسوب میشوند، و مصرف فئ هم در انواع مختلف آن یکی است، بلکه بسا لفظ جزیه بر خراج و گاهی بر عکس آن اطلاق میشده