و اگر زنی نخواست تابع شوهرش یا دیگر نزدیکانش باشد باز از وی گرفته نمی شود چون تابع مردان قوم خویش است هر چند آنان از او بیگانه باشند، و اگر زنی به تنهایی در دارالحرب زندگی میکرد و حاضر شد جزیه بپردازد تا در دارالاسلام زندگی کند بر وی الزامی نیست که آن را بپردازد و اگر پرداخت حکم بخشش را دارد و اگر امتناع کرد از وی گرفته نمی شود و لازم است ذمه او را پذیرفت هر چند به همراه قومش نباشد."نهایه 193/. مانند همین مطلب را ابویعلی نیز در احکام السلطانیة آورده است.مبسوط 38/2، 40 و 42.
6 - در مختصر ابوالقاسم خرقی آمده است: "بر کودک و دیوانه و زن و فقیر و پیرمرد از کار افتاده و زمین گیر و کور جزیه نیست، و نیز جزیه بر مولای برده که بخواهد برای برده خود بپردازد در صورتی که مولا مسلمان باشد نخواهد بود."شرایع 327/1، چاپ دیگر250/.
7 - در خراج ابویوسف آمده است: "جزیه بر مردان آنان واجب است نه زنان و کودکان...و جزیه از بینوایان که به آنان باید صدقه داد و کوران و کسانی که حرفه و کاری ندارند و کسی که به وی صدقه داده میشود و افراد زمین گیر جایز نیست. و از کار افتادگان و زمین گیران اگر توان پرداخت داشته باشند از آنان گرفته میشود..."احکام السلطانیه 144/. در هر صورت هیچ اختلاف و اشکالی در سقوط جزیه از زنان و کودکان و ابلهان و دیوانگان دائمی نیست.
در کتاب جواهر پس از نقل کلام مصنف [متن شرایع ] که میگوید: "جزیه برکودکان و دیوانگان و زنان نیست" مینویسد: