صفحه ۱۴۰

زندگی می‎کنند و انوش بن شیث را پیشوای خود می‎دانند و با حرانیین مخالف اند و مذهب آنان را مذمت می‎کنند و مگر در چیزهایی اندک با آنان توافق ندارند، تا جایی که اینان به سوی قطب شمال نماز می‎خوانند و حرانیه به سوی جنوب.

و برخی از اهل کتاب پنداشته اند که متوشالح فرزندی داشت غیر از لمک که نام او صبائی بود و صابئین از نسل او هستند و به همین نام نامگذاری شده اند..."قال المفضل فقلت یا مولای فلم سمی الصابئون الصابئین ؟ فقال: انهم صبوا الی تعطیل الانبیاء و الرسل و الملل و الشرائع وقالوا کل ماجاؤوا به باطل. (بحارالانوار‏5/53، زندگانی امام دوازدهم، باب 25) . مرحوم علامه طباطبایی نیز در تفسیر آیه سوره بقره این کلام ابوریحان را آورده است که می‎توان به آنجا نیز مراجعه نمود.فهرست ابن ندیم 459/؛ و چاپ دیگر 385/.

12 - باز در آثار الباقیة آمده است: اما صابئین، ما پیش از این گفتیم که این نام در حقیقت بر کسانی صادق است که اصحاب این آیین باشند و آنان همان بقایای اسرای بابل اند که بخت النصر آنان را از بیت المقدس به آن مکان انتقال داد. زیرا آنان هنگامی که در آن سرزمین کار و کوشش کردند و به سرزمین بابل انس گرفتند، بر آنان گران بود که به شام برگردند از این رو اقامت در بابل را برگزیدند؛ و چون در آیین خود اصول و پایگاه محکمی نداشتند سخنان مجوس را شنیدند و برخی را پذیرفتند، از این رو مذهب آنان آمیخته ای از مجوس و یهودیت شد، مانند کسانی که از بابل به شام کوچ کردند که به سامره معروف شدند.

و بیشتر این افراد در سرزمین عراق یافت می‎شوند و آنان در حقیقت صابئین هستند، اینان به صورت پراکنده زندگی می‎کنند و در یک شهر مخصوص به آنان ساکن نیستند و در عین حال دارای اصول و مرام واحدی نیستند، گویا به رکن پایداری در دین از وحی یا الهام یا چیزی همانند آن دست نیافته اند، و انوش

ناوبری کتاب