در این زمینه مطالبی آمده است که خلاصه آن با حفظ الفاظ ایشان بدین گونه است: "نخستین فرد از آنان "بوذاسف" بود که پس از گذشت یک سال از پادشاهی طهمورث در سرزمین هند ظهور کرد، و کتابی به فارسی آورد و مردم را به آیین صابئین دعوت کرد و خلق زیادی به وی گرویدند. و پادشاهان پیشداذی و برخی از فرمانروایان کیانی که در بلخ زندگی میکردند برای خورشید و ماه و ستارگان و عناصر اولیه احترام بسیار قائل بودند و آنها را مقدس میشمردند تا آنگاه که زردتشت ظهور کرد. و باقی ماندگان اینان [صابئین ] حران هستند که به آنان حرانی میگویند. و برخی گفته اند اینان منسوب به "هاران بن ترح" برادر ابراهیم (ع) هستند.
و نیز عبدالمسیح کندی نصرانی نقل کرده که آنان به کشتن مردم شناخته شده بودند، ولی آنان در این زمان امکان نمی یابند که آشکارا به این جنایت دست بزنند. ما چیزی از آنان نمی دانیم جز اینکه آنان مردمی هستند که خدا را به یگانگی میستایند و او را از زشتی ها منزه میشمارند و او را با صفات سلبی - نه ایجابی - میستایند، میگویند خداوند محدود نیست، دیده نمی شود، ستم نمی کند، آزار نمی رساند، و او را به مجاز با نامهای نیک میخوانند زیرا نزد آنان صفت حقیقت ندارد، و تدبیر جهان را به فلک و اجرام سماوی نسبت میدهند و آنان را دارای حیات و نطق و شنوایی و بینایی میدانند، و هرگونه نوری را قابل احترام میدانند.
از جمله آثاری که از آنان بر جای مانده گنبدی است بر محرابی در مسجد جامع دمشق که زمانی که یونانی ها و رومی ها بر دین آنان بودند این مسجد جایگاه عبادت آنان بود، آنگاه این بنا در دست یهودیان قرار گرفت و از آن به عنوان