مشکل و بلکه ممنوع است، و در این صورت لازم است تصمیم گیری در این گونه مسائل به رهبر و حاکم مسلمانان واگذار شود تا آنچه را به مصلحت میداند اعمال کند؛ بله آن گونه که در اهل کتاب جایز است که با پرداخت جزیه بر دین خود باقی باشند، در صورت تعمیم حکم در مورد غیر اهل کتاب این گونه نیست و نمی توان به طور کلی به آنان اجازه داد بر کفر و شرک خویش باقی بمانند، و شاید همین مسأله موجب تفاوت بین اهل کتاب و غیر اهل کتاب باشد، و در حقیقت میتوان گفت این یک نوع صلح موقت است و قرارداد ذمه با اهل کتاب یک صلح دائم. خلاصه کلام آنکه: آتش بس و قرارداد صلح بر ترک جنگ و تعرض نسبت به دشمن برای زمان معین اگر امام به مصلحت بداند، بدون هیچ اشکالی جایز است. خداوند متعال میفرماید: (وان جنحوا للسلم فاجنح لها و توکل علی الله) وسائل 415/18، ابواب حد زنا، باب 50، حدیث 1. اگر برای صلح بال گشودند تو نیز بال بگشا و توکل بر خداوند کن.
از سوی دیگر پیامبرخدا(ص) در سال حدیبیه بر ترک جنگ با قریش به مدت ده سال مصالحه کرد. و در نامه امیرالمؤمنین (ع) به مالک اشتر آمده است: صلحی را که دشمن به تو پیشنهاد میدهد و خداوند بدان راضی است رد مکن؛ زیرا در صلح، سپاهیانت فرصت مییابند و اندوهت کاهش مییابد و سرزمینت امن و امان میگردد.در سوره محمد، آیه 28 آمده است: (ان الذین ارتدوا علی ادبار هم من بعد ما تبین لهم الهدی، الشیطان سول لهم وأملی لهم) (کسانی که پس از روشن شدن حق و هدایت برایشان به عقب برگشتند و اطلاق این فرمایش امام شامل غیر اهل کتاب نیز میشود. و البته از شرایط قرارداد آتش بس این نیست که بدون عوض و یکطرفه باشد، بلکه ممکن است در برابر آن چیزی نهاده شود.
علامه در تذکره مینویسد: