9- در صحیح مسلم به سند وی از ابی حمید ساعدی روایت شده که گفت: پیامبراکرم (ص) مردی از قبیله بنی اسد به نام "ابن اللتبیه" را برای جمع آوری صدقات فرستاد، وی هنگامی که از مأموریت خود بازگشت [قسمتی را تحویل بیت المال داد و] گفت: این برای شماست [و قسمتی را برای خود نگاه داشت و گفت:] این به من هدیه شده است. پیامبراکرم از این برخورد ناراحت شده و به منبر تشریف بردند و پس از حمد و ثنای الهی فرمودند:
"چه میرسد عاملی را که من وی را برای جمع آوری صدقات میفرستم میگوید: این برای شماست و این به من هدیه شده است، آیا او تاکنون اگر در خانه پدر یا خانه مادرش نشسته بود [و از طرف حکومت اسلامی به این مقام و موقعیت نرسیده بود] چیزی را به او هدیه میکردند؟ سوگند به آن کسی که جان محمد به دست اوست هیچ یک از شما به چیزی از بیت المال دست نمی اندازد مگر اینکه در روز قیامت وی را در حالتی که آن چیز به گردنش آویزان است به محشر وارد میکنند با شتری که از خود صدا در میآورد یا گاوی که نفیر میکشد یا گوسفندی که با صدای بلند بع بع میکند؛ آنگاه آن حضرت دو دستش را به آسمان بلند کرد به گونه ای که ما سپیدی خاکی رنگ زیر بغل او را مشاهده کردیم، آنگاه دو مرتبه فرمود: خدایا آیا ابلاغ کردم ؟"ما بال عامل ابعثه فیقول: هذا لکم و هذا اهدی لی ! افلاقعد فی بیت ابیه اوفی بیت امه حتی ینظر ایهدی الیه ام لا؟ و الذی نفس محمد بیده لاینال احد منکم منها شیئا الاجاء به یوم القیامة یحمله علی عنقه: بعیر له رغاء او بقرة لها خوار اوشاة تیعر ثم رفع یدیه حتی رأینا عفرتی ابطیه ثم قال: اللهم هل بلغت ؟ مرتین. (صحیح مسلم 1463/3، کتاب الامارة، باب 7، حدیث 1832).
این روایت از طرق دیگری نیز باهمین مضمون وارد شده است.
تذکری به مسؤولین حکومت اسلامی
در همین جا بجاست به مسؤولینی که از مقام و موقعیت سیاسی اجتماعی خود سوء استفاده میکنند و به اسم هدیه یا صله و چیزهایی نظیر اینها اموالی را از مردم دریافت میدارند این نکته را توجه داد که آیا اگر چنین مسؤولیت و موقعیتی را نداشتند چنین صله و هدیه هایی به آنها داده میشد؟ اینان باید همواره این کلام حضرت علی (ع) را در نظر داشته باشند که آن حضرت چنانچه در نهج البلاغه آمده پس از نقل جریان برادرش عقیل و آهن گداخته میفرماید:
"و عجیب تر از آن اینکه کوبنده ای همراه با بسته ای که در ظرفهایش پیچیده شده بود و معجونی که گویا با آب دهن و یا استفراغ مار درهم آمیخته بود درب منزل ما را