صفحه ۹۶

البته مخفی نماند که این حرص بر خلافت، غیر از آن است که صاحب حقی از خود دفاع کند یا حق خود را طلب نماید، آن گونه که حضرت علی (ع) به خاطر حرص به بیان حق و اقامه مصالح مسلمانان در فرصتهای مختلف از حق غصب شده خویش دفاع می‎نمود. [در واقع کسی که طالب حق خویش است حریص نیست بلکه حریص کسی است که بیش از حق خود و یا حق دیگران را می‎خواهد تصاحب کند] و در عین حال این امیرالمؤمنین (ع) است که می‎فرماید:

"به خدا سوگند من در خلافت هیچ گونه رغبتی و در ولایت و حکومت هیچ گونه تمایلی نداشتم."والله ما کانت لی فی الخلافة رغبة و لا فی الولایة اربة . (نهج البلاغه، فیض 656/، لح 322/، خطبه 205).

همان گونه که حضرت یوسف خود به عزیز مصر پیشنهاد می‎کند که وی را بر خزینه های زمین بگمارد و می‎فرماید:

"مرا بر خزینه های زمین بگمار که من شخصی امانتدار و دانا هستم."اجعلنی علی خزائن الارض انی حفیظ علیم. (یوسف 55/).

و آن حضرت در این پیشنهاد هدفی جز خدمت به جامعه و نجات دادن مردم مصر در آن زمان از قحطی و گرسنگی نداشت. و اصولا هر کس که خود را برای مسؤولیت ولایت و حکومت صالح بداند و بخواهد در پرتو قوانین الهی، اسلام را اجرا و به جامعه خدمت نماید و در این ارتباط خود را کاندیدای حکومت کند، نمی توان او را حریص و یا طمعکار نامید. چه بسا اگر کاری منحصر به یک فرد باشد، پیشقدم شدن وی برای انجام آن واجب باشد؛ حرص مورد مذمت حرصی است که شخص ریاست طلب بوده و به نفس ریاست عشق بورزد، و فرق بین این دو امری است واضح و آشکار.نقل می‎کنند که از مرحوم آیت الله حاج سید محمد تقی خوانساری (رضوان الله علیه) پرسیده بودند که آقایی به شاگردانش شهریه می‎دهد و به دیگران نمی دهد، آیا این عیب نیست ؟ آیا این به عدالت وی ضربه نمی زند؟ ایشان فرموده بودند: اگر این آقا در ذهنش این باشد که در آینده می‎تواند مشکلات مسلمانان را حل و فصل کند و از هم اکنون لازم است خود را مطرح کرده و به جامعه عرضه کند وچون وسعش نمی رسد به همه طلاب شهریه بدهد فقط به شاگردانش شهریه می‎دهد چه اشکالی دارد که چنین کاری را انجام دهد و چه بسا از باب مقدمه واجب، واجب هم باشد.(از افاضات معظم له در درس).

ناوبری کتاب