به شما ارجاع داده میشد؛ بنابراین قضیه ذکر شده در حدیث قضیه شخصی خارجی است و در آن دلالتی بر نصب علما به حکومت و ولایت و اشتراط علم و فقاهت در رهبری نیست. و شاهد بر این مدعی که مراد از "علماء بالله" همان ائمه (ع) هستند، گفتار خود امام (ع) است که میفرماید: "شما حق ائمه را سبک شمردید." و در آخر حدیث میفرماید: "خدا بر آنچه ما برای آن به نزاع برخاسته ایم حاکم است." تا آنجا که میفرماید: "پس شما اگر ما را یاری ندهید و با ما به انصاف برخورد نکنید ستمگران علیه شما قوت خواهند گرفت."
اما در پاسخ به این اشکال و استدلال باید گفت: این نهایت چیزی است که در جهت تطبیق این روایت بر خصوص ائمه معصومین (ع) میتوان گفت، اما آشکار است که این معنی مخالف ظاهر روایت است، و ظاهرا همان گونه که گفته شد مراد از روایت مطلق "علماء بالله" است و مراد امام (ع) این است که اگر شما به واجبات و وظایف خویش عمل میکردید از "علماء بالله و امناء بر حلال و حرام خدا" محسوب میشدید و امور به دست شما جریان مییافت و امور الهی بر شما وارد و از شما صادر میگشت و امور جامعه به شما بازگشت مینمود، اما شما وظایف خود را عمل نکردید، در نتیجه منزلت شما از شما گرفته شد و ستمگران به مقام و منزلت شما به ناروا سلطه یافتند. علاوه بر همه اینها اگر بر فرض ما تسلیم این معنی بشویم که منظور از علما ائمه معصومین (ع) است این معنی را قبول نداریم که این روایت در مقام بیان یک قضیه خارجی شخصی است؛ زیرا آنچه از روایت اجمالا استفاده میگردد یک مطلب کلی است و آن اینکه جریان امور سیاسی جامعه واجب است به دست "علماء بالله و افراد امین بر حلال و حرام خدا" باشد، منتهی الامر ائمه دوازده گانه (ع) مصادیق بارز این عنوان کلی هستند نه اینکه منحصر به آنان باشد؛ و این نکته ای است شایان توجه.
بر اساس آنچه که ما اختیار کردیم امام (ع) در این روایت یا درصدد جعل و نصب ولایت برای علما از سوی خداوند تبارک و تعالی یا از سوی خود است، نظیر آنچه ما معتقدیم که از سوی پیامبراکرم (ص) در جریان غدیر خم برای امیرالمؤمنین (ع) جعل و مشخص گردید، یا اینکه میخواسته است بفرماید: حاکمهای مسلمانان لازم است از "علماء بالله و امناء بر حلال و حرام الهی" باشند که در این صورت بر مسلمانان و بر علما واجب است درپی تحقق این شرط باشند تا امور حکومت الهی به آنان ارائه و از آنان به دیگران دستور اجرا صادر گردد - و تحقق این شرط بدین گونه است که علما با یکدیگر متحد شده و به کتاب و سنت متمسک شوند و مردم را به امور خیر و معروف [که همان مبارزه با ظلم و طاغوت است ] فرا بخوانند و