صفحه ۷۱

خود با سلطنت به بازی پرداخته و هر نوع تصرفی می‎کنند، و با اطاعت از هواهای خود جامه ذلت و خواری بر تن می‎آرایند. بر منبر هر شهر آنان، خطیب و سخنران توانایی مستقر شده که با صدای دلنشین برای مردم سخنرانی می‎کند، پس اینک زمین برای پیشرفت آنان تهی گشته و دستهایشان در انجام امور باز است و مردم ذلیل و برده آنان شده اند. هیچ دستی را که برای بیعت به سوی آنان دراز شود رد نمی کنند، برخی از آنان ستمگران معاند و برخی قدرتمندان خشن هستند [که بر هیچ بیچاره ای رحم روا نمی دارند.] اینها فرماندهانی مطاع هستند که خداوند آغازگر و بازگرداننده را نمی شناسند. پس چقدر جای تعجب است و چرا تعجب نکنیم،در بعضی از نسخه ها در اینجا کلمه "والارض" آمده، اما در نسخه وافی چنین کلمه ای نیست، و به نظر می‎رسد نسخه وافی صحیح تر باشد. (از افاضات معظم له در درس). از والی فریبکاری که در فریبکاری فرو رفته و از مأمور جمع آوری زکاتی که بر مردم ستم روا می‎دارد و از عامل و استانداری که بر مؤمنین رحیم و مهربان نیست ؟ پس تنها خداوند حاکم است در آنچه ما بر سر آن به نزاع پرداخته ایم و با حکم خود قضاوت خواهد کرد در کشمکشهایی که بین ما جریان یافته است.

بار خدایا تو نیک می‎دانی که آنچه در نظر ماست و برای آن تلاش می‎کنیم سلطنت جویی و قدرت طلبی و به دست آوردن زائده های کم ارزش دنیا نیست، بلکه هدف ما این است که معالم درخشان دین تو را به مردم بنمایانیم. و در شهرها صلاح و اصلاح را آشکار سازیم تا اینکه بندگان مظلوم تو احساس ایمنی بکنند و به واجبات و سنتها و احکام تو عمل شود.

پس اینک شما ای علمای بلاد، اگر ما را یاری ندهید و با ما به انصاف رفتار ننمایید ستمگران بر شما قوت خواهند یافت و در خاموش کردن نور پیامبرتان تلاش خواهند کرد، و خدا ما را کافی است، تنها به او توکل نموده و به درگاه او انابه آورده و بازگشت ها به سوی اوست."اعتبروا ایها الناس بما وعظ الله به اولیأه من سوء ثنائه علی الاحبار اذ یقول: "لولا یناههم الربانیون و الاحبار عن قولهم الاثم" و قال: "لعن الذین کفروا من بنی اسرائیل - الی قوله: لبئس ماکانوا یفعلون." و انما عاب الله ذلک علیهم؛ لانهم کانوا یرون من الظلمة الذین بین اظهرهم المنکر و الفساد فلاینهونهم عن ذلک رغبة فی ما کانوا ینالون منهم و رهبة ممایحذرون، و الله یقول: "فلاتخشوا الناس واخشون" و قال: "المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر" فبدأالله بالامر بالمعروف و النهی عن المنکر فریضة منه؛ لعلمه بانها اذا ادیت واقیمت استقامت الفرائض کلها هینها و صعبها و ذلک ان الامر بالمعروف و النهی عن المنکر دعاء الی الاسلام مع رد المظالم و مخالفة الظالم و قسمة الفئ و الغنائم و اخذ الصدقات من مواضعها و وضعها فی حقها. ثم انتم ایتها العصابة عصابة بالعلم مشهورة و بالخیر مذکورة و بالنصیحة معروفة و بالله فی انفس الناس مهابة یهابکم الشریف و یکرمکم الضعیف و یؤثرکم من لا فضل لکم علیه و لا یدلکم عنده تشفعون فی الحوائج اذا امتنعت من طلابها و تمشون فی الطریق بهیبة الملوک و کرامة الاکابر الیس ذلک انما نلتموه بما یرجی عندکم من القیام بحق الله و ان کنتم عن اکثر حقه تقصرون ؟ فاستخففتم بحق الائمة فاما حق الضعفاء فضیعتم و اما حقکم بزعمکم فطلبتم، فلا مالا بذلتموه و لا نفسا خاطرتم بها للذی خلقها و لا عشیرة عادیتموها فی ذات الله. انتم تتمنون علی الله جنته و مجاورة رسله و امانا من عذابه، لقد خشیت علیکم ایها المتمنون علی الله ان تحل بکم نقمة من نقماته؛ لانکم بلغتم من کرامة الله منزلة فضلتم بها و من یعرف بالله لا تکرمون و انتم بالله فی عباده تکرمون. و قد ترون عهود الله منقوضة فلا تفزعون و انتم لبعض ذمم آبائکم تفزعون و ذمة رسول الله محقورة (مخفورة . خ.ل) و العمی و البکم و الزمنی فی المدائن مهملة لا ترحمون، و لافی منزلتکم تعملون و لا من عمل فیها تعینون (تعنون.خ ل) و بالادهان و المصانعة عند الظلمة تامنون، کل ذلک مما امر الله به من النهی و التناهی و انتم عنه غافلون. و انتم اعظم الناس مصیبة لما غلبتم علیه من منازل العلماء لوکنتم تشعرون (تسعون خ.ل. و فی الوافی: لویسعون). ذلک بان مجاری الامور و الاحکام علی ایدی العلماء بالله الامناء علی حلاله و حرامه فانتم المسلوبون تلک المنزلة و ما سلبتم ذلک الابتفرقکم عن الحق و اختلافکم فی السنة بعد البینة الواضحة . ولو صبرتم علی الاذی و تحملتم المؤونة فی ذات الله کانت امور الله علیکم ترد و عنکم تصدر و الیکم ترجع و لکنکم مکنتم الظلمة من منزلتکم و استسلمتم امور الله فی ایدیهم یعملون بالشبهات و یسیرون فی الشهوات سلطهم علی ذلک فرار کم من الموت و اعجابکم بالحیاة التی هی مفارقتک، فاسلمتم الضعفاء فی ایدیهم، فمن بین مستعبد مقهور و بین مستضعف علی معیشة مغلوب یتقلبون فی الملک بآرائهم و یستشعرون الخزی (الجری - وافی) باهوائهم اقتداء بالاشرار و جرأة علی الجبار، فی کل بلد منهم علی منبره خطیب یصقع (مسقع - وافی) فالارض لهم شاغرة و ایدیهم فیها مبسوطة و الناس لهم خول لا یدفعون یدلامس فمن بین جبار عنید و ذی سطوة علی الضعفة شدید. مطاع لا یعرف المبدی المعید، فیا عجبا و مالی لا اعجب و الارض (کلمة والارض لیست فی الوافی و لعله اصح) من غاش غشوم و متصدق ظلوم و عامل علی المؤمنین بهم غیر رحیم فالله الحاکم فیما فیه تنازعنا و القاضی بحکمه فیما جر بیننا. اللهم انک تعلم انه لم یکن ما کان منا تنافسا فی سلطان و لا التماسا من فضول الحطام و لکن لنری المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فی بلادک و یأمن المظلومون من عبادک و یعمل بفرائضک و سنتک و احکامک، فانکم ان لا تنصرونا و تنصفونا قوی الظلمة علیکم و عملوا فی اطفاء نور نبیکم و حسبنا الله و علیه توکلنا و الیه انبنا و الیه المصیر. (تحف العقول، چاپ قدیم 171/ و چاپ جدید 237/ - وافی ‏30/2 چاپ قدیم).

ناوبری کتاب