صفحه ۷۰

شما مشاهده می‎کنید که عهد و پیمانهای الهی شکسته شده اما فریاد سر نمی دهید، در صورتی که شما به خاطر پاره ای از عهد و قرارهای پدرانتان ناله و فزع می‎کنید، اما عهد و ذمه رسول خدا حقیر و پایمال شده نسبت به آن بی توجهید.

کورها و لالها و زمینگیرها در شهرها بدون سرپرست رها گشته اند بر آنان رحم نمی آورید، نه در جایگاه خود برای آنان کاری انجام می‎دهید و نه کسانی را که می‎خواهند به آنها کمک کنند یاری می‎رسانید، اما شما خود با ساخت و پاخت و سازش با ستمگران برای خویش امان و ایمنی می‎جویید. همه اینها از مواردی است که خداوند سبحان شما را در جهت پرهیز از انجام آن و نهی از منکر و مبارزه با آن امر فرموده، اما شما از آن غافلید. شما مصیبتهایتان از همه بیشتر خواهد بود؛ چون از جایگاه واقعی علما سقوط کردید، اگر می‎دانستید. (اگر تلاش می‎کردید، یا اگر تلاش می‎کردند "نسخه)".

اما علت بزرگی مصیبت شما بدان جهت است که مجاری امور و احکام همواره به دست علمای خداشناس و امین بر حلال و حرام الهی است، اما این منزلت و مقام از شما گرفته شده، و این منزلت از شما سلب نگردیده مگر با جدا شدنتان از مسیر حق و اختلافتان در سنتها پس از آنکه برهان روشن بر صحت آن داشتید [که باید با ظلمه مبارزه نمود] و اگر شما بر آزارها مقاومت می‎کردید و در راه خدا مشکلات را متحمل می‎شدید همواره امور الهی بر شما وارد و از شما صادر می‎گشت و کارها به سمت شما باز می‎گشت [و شما مصدر امور مردم بودید نه ظلمه ] ولکن شما ستمگران را بر مقام خود امکان سلطه داده و کارهای خدایی را به دست آنان تسلیم کردید تا آنان بر اساس شبهات عمل کرده و در شهوات غوطه ور شوند.

همانا فرار شما از مرگ و دلباختگیتان به زندگی دنیا - که بی گمان از شما مفارقت خواهد کرد - بود که آنان را بر امور جامعه مسلط کرد.

شما افراد ضعیف جامعه را در دستهای آنها تسلیم کردید که برخی با قهر و اجبار به بندگی آنان کشیده شده و برخی با استضعاف به خاطر امرار معاش مغلوب آنان گشته اند و آنان نیز به پیروی از سایر اشرار، و با جرأت پیداکردن بر خالق جبار، بر اساس غرایز

ناوبری کتاب