صفحه ۵۸

اما چنانچه پیش از این گذشت ایرادی که بر کلام ایشان وارد است این است که مزیت و برتری در این گونه موارد موجب احقیت در حد الزام و حتمیت است، به همین جهت در آیه سوره یونس خداوند سبحان به دنبال "افمن یهدی الی الحق..." با لحن توبیخ فرمود: "فما لکم کیف تحکمون" چه می‎رسد شما را؟ چگونه قضاوت می‎کنید؟ همان گونه که در آیه "اولوا الارحام" حتمیت و الزام در رعایت طبقات ارث از آن استفاده می‎گردید.

از سوی دیگر، اگر احقیت عالم برای رهبری الزام آور نبود وجهی برای جنگ با فساد برانگیزان متمرد وجود نداشت، با اینکه فرمود: "اگر ابا و امتناع کرد با وی جنگ و قتال خواهد شد" [اشاره است به دومین روایت در اینجا] و ظاهرا مراد از قوه و توان در روایت نهج البلاغه (اقواهم علیه) توان اداره حکومت در شؤون مختلفی است که به حاکم اسلام تفویض شده است و شامل کمال عقل و تدبیر، شجاعت و حسن سیاست و اداره نیز می‎گردد. چنانچه این معنی پوشیده نیست.

3- و در کتاب سلیم بن قیس از امیرالمؤمنین (ع) این گونه روایت شده:

"آیا سزاوار است جز داناترین مردم به کتاب خدا و سنت پیامبراکرم (ص) کسی خلیفه مسلمانان باشد و حال آنکه خداوند فرموده: "آیا کسی که راهنمای حق است سزاوارتر است پیروی گردد، یا آنکه خود هدایت نیافته مگر اینکه هدایت شود؟ و نیز فرموده: "و خداوند وی را در علم و جسم گسترش بخشیده." و نیز فرموده: "یا حکایت شده ای از علم."احقاف (46)4/. و نیز پیامبراکرم فرمود: "هرگز کار امتی را کسی از آنان به عهده نمی گیرد که در میانشان داناتر از وی وجود داشته باشد، مگر اینکه پیوسته کارشان به سقوط کشیده خواهد شد تا اینکه بدانچه واگذاشته اند بازگردند." یعنی ولایت و آیا این چیزی غیر از امارت بر امت است ؟..."افینبغی ان یکون الخلیفة علی الامة الااعلمهم بکتاب الله و سنة نبیه و قد قال الله: "افمن یهدی الی الحق احق ان یتبع امن لا یهدی الاان یهدی" و قال: "وزاده بسطة فی العلم و الجسم" و قال: "او اثارة من علم" و قال رسول الله (ص): "ماولت امة قط امرها رجلا و فیهم اعلم منه الالم یزل امرهم یذهب سفالا حتی یرجعوا الی ماترکوا"، یعنی الولایة، فهی غیر الامارة علی الامة . (کتاب سلیم بن قیس 118/).

4- برقی در کتاب محاسن از پیامبراکرم (ص) روایت نموده که فرمود:

"کسی که رهبری جماعتی را به عهده بگیرد که در میان آنان داناتر و فقیه تر از وی

ناوبری کتاب