یافته، بهتر است که پیروی گردد و آنکه راه نیافته گرچه بهتر نیست اما میشود از او پیروی کرد" بلکه میتوان گفت: آیه در مقام جدل است، گویا برخی از مردم به حسب عادت خویش افراد ناآگاه و رشد نیافته را قابل پیروی میدانسته اند، قرآن عمل آنان را مورد انکار قرار داده و به صورت تعجب میپرسد کدام یک از اینها برای پیروی کردن سزاوارترند؟ آنکه راهنمای حق است یا آنکه راه نیافته است ؟
پس آیه شریفه خواسته است برای کسی که به حق هدایت یافته مزیت بیشتری قائل شود در حدی که اطاعت از وی را الزام آور سازد؛ و به همین خاطر است که چون مسأله یک مسأله ضروری و فطری است در آخر آیه به فطرتشان ارجاع داده و آنان را از قضاوت بر خلاف فطرت مورد توبیخ قرار داده است.
2- ان الله اصطفاه علیکم و زاده بسطة فی العلم و الجسم بقره (2)247/. همانا خداوند او (طالوت) را بر شما برگزید و او را در علم و جسم گسترش بخشید.
در این آیه مراد به برگزیدن خداوند یا گزینش تشریعی است [به اینکه خداوند طالوت را رسما و شرعا حاکم و رهبر آنان قرار داد] یا گزینش تکوینی است [بدین معنی که خداوند در تکوین، توان علمی و جسمی طالوت را برتر از دیگران قرار داد و جوهره رهبری را در وجودش به ودیعت نهاد به گونه ای که به طور طبیعی توان رهبری دیگران را داراست ] که جملات بعدی [گسترش علم و جسم ] بیان علت برگزیدن وی باشد.
در هر صورت طبق هر دو معنی [که هر دو بر یکدیگر منطبق است ] از آیه استفاده میگردد که علم و آگاهی از شرایط رهبری و حکومت است.
3- قل هل یستوی الذین یعلمون و الذین لایعلمون انما یتذکر اولوا الالباب زمر (39)9/.- بگو آیا آنان که آگاهی دارند با آنان که ناآگاهند برابرند؟ بدون شک تنها افراد خردمند متذکر و متوجه میشوند.
از این آیه نیز استفاده میگردد که افراد آگاه بر افراد ناآگاه مقدمند و ترجیح شخص مفضول یعنی جاهل، بر فاضل یعنی عالم جز از سوی افرادی که از خرد بهره ای نبرده اند متصور نیست.
روایات مورد استناد در این شرط
و اما روایاتی که دلالت بر اعتبار علم و بلکه "اعلمیت" در شخص رهبر مینماید