صفحه ۵۴

لطیف و در این زمانها مورد ابتلا، در مسأله شانزدهم، فصل ششم، بخش پنجم کتاب مورد بحث قرار خواهیم داد؛ بجاست فضلای محترم آن را مورد توجه و پیگیری قرار دهند.

از طریق شیعه نیز روایاتی که ممکن است از آن وجوب سکوت و سکون در مقابل ستمگریها و جنایات حکام استفاده گردد وجود دارد - اگرچه بر وجوب تسلیم و اطاعت دلالت ندارد - که مرحوم صاحب وسائل در باب سیزدهم جهاد وسائل و علامه نوری در باب دوازدهم مستدرک آنها را گردآوری نموده و ما پیش از این - در (جلد اول) فصل چهارم، بخش سوم کتاب - به بحث و بررسی آنها پرداختیم و یادآور شدیم که اکثر آنها از جهت سند مخدوش است.

توجه به یک نکته

در خاتمه این بحث توجه به این نکته نیز ضروری است که مسؤول و فرماندهی که از طرف رهبر واجد شرایط برای سپاه و لشکر خاص و یا مأموریت و مسؤولیت بخصوصی منصوب می‎شود، در صورتی که گناه و معصیتی از او صادر شود که موجب سقوط وی از عدالت گردد نفس همین گناه و معصیت موجب سقوط وی از مقام و منصبش و نیز مجوز تخلف از اوامر و دستورات مشروع او در اموری که برای آن جهت منصوب گردیده نمی شود؛ بلکه بر کسانی که زیر نظر او کار می‎کنند واجب است ضمن موعظه و ارشاد و تذکر به او همچنان از دستورات مشروع وی اطاعت داشته باشند، و در صورتی که با موعظه از گناه خود دست برنداشت جریان را به امام و رهبری که وی را به آن مسؤولیت منصوب کرده گزارش دهند تا امام اگر تشخیص داد نسبت به تعویض و عزل او اقدام کند، و قطعا صحیح نیست هر کس از جانب خود تصمیمی اتخاذ نماید؛ چرا که این موجب هرج و مرج و به هم ریختگی کارها می‎گردد، و شاید برخی از روایات که در کتب سنت وارد شده ناظر به همین مورد باشد، چنانکه در حدیثی از عوف بن مالک از پیامبراکرم (ص) روایت شده که فرمود:

"هنگامی که در فرماندهان و والیهای خود چیزی را مشاهده کردید که به نظر شما خوشایند نبود، فقط از عمل ناپسند او بیزاری بجویید اما از اطاعت او دست مکشید."اذا رأیتم من ولاتکم شیئا تکرهونه فاکرهوا عمله و لاتنزعوا یدا من طاعة . (صحیح مسلم ‏148/3؛ کتاب الامارة، حدیث 1855).

ناوبری کتاب