صفحه ۴۲۱

سکوت و تسلیم در برابر آنان که با قدرت سرنیزه بدون نص و بدون بیعت بر ولایت امور مسلمانان سیطره یافته، و سیره آنان بر ظلم و استبداد و استعباد و کشتن نیکان و تجاهر به فسق و فجور بنا نهاده شده است !

نگاه کن و بیندیش که این گونه فتاوا چگونه ضعف و انحطاط و تشتت و خاموشی روح انقلاب و تسلط کفار و صهیونیستها و طاغوتهای نوکر شرق و غرب را بر مسلمانان کشورهای اسلامی به ارمغان آورده است ؟! از یک سو ملاحظه می‎شود کشورهای عقب مانده غربی روز به روز انقلاب می‎کنند و بر پادشاهان ستمگر خویش غالب می‎آیند و در تمدن و علوم و صنایع جلو می‎روند، اما از سوی دیگر ملل مسلمان که به برکت اسلام تا آن حد جلو بودند به خاطر تأیید علمای سوء که آخرت خویش را به دنیای پست فروخته اند، تحت سیطره حکام ستمگر جائر دست و پا می‎زنند! و عجیب تر از همه پس از آنکه مردم مسلمان ایران از خواب طولانی بیدار می‎شوند و علیه دست نشاندگان کفر می‎شورند و انقلاب اسلامی را در ایران به ثمر می‎رسانند، به جای تأیید و پیوستن به آنان متأسفانه به انقلاب اسلامی حمله می‎کنند! ای مرگ بر نوکران کفر جهانی و علمای سوء "وعاظ السلاطین" که جنایات و ستمگریهای آنان را توجیه می‎کنند. بار خدایا مسلمانان را از شر اینان خلاصی بخش...!

این نکته را نیز همین جا باید یادآور شد که هرچه از پیامبراکرم (ص) روایت می‎گردد و یا به آن حضرت یا ائمه معصومین یا صحابه منسوب می‎شود، این گونه نیست که همه صحیح باشد، بلکه باید به کتاب عزیز عرضه شود، که هرچه مخالف آن باشد بی ارزش و باطل است، و بر اهل نظر نیز واجب است که در روایات بیندیشند و چاق را از لاغر و صحیح را از بدلی و مجعول تشخیص دهند.

در نهج البلاغه آمده است

"آنچه بین مردم شایع است هم احادیث حق است و هم احادیث باطل، هم راست و هم دروغ، هم ناسخ و هم منسوخ، هم عام و هم خاص، هم محکم و هم متشابه، هم احادیثی است که به خوبی حفظ شده و هم روایاتی است که طبق ظن و گمان روایت گردیده است.

در عصر پیامبر(ص) آنقدر به آن حضرت دروغ بسته شد که به پاخاسته خطبه خواند و فرمود: "هر کس عمدا به من دروغ ببندد، جایگاهش را بی تردید از آتش آکنده کنند."

همانا افرادی که نقل حدیث می‎کنند چهار دسته اند و پنجمی نخواهند داشت: نخست منافقی که اظهار ایمان می‎کند، نقاب اسلام به چهره زده، نه از گناه باکی دارد و

ناوبری کتاب