و روایات دیگری از این قبیل که پیش از این در ذیل روایت ششم از فصل چهارم بخش سوم [جلد اول کتاب، ذیل روایت کل رأیة ترفع قبل...] برخی از آنها را یادآور شدیم.
روشن است که اطلاق این روایات شامل محل بحث ما نیز میشود، اگرچه برخی از آنها خالی از اشکال نیست. ضعف سند برخی از آنها نیز با توجه به اینکه مضمون برخی، برخی دیگر را تأیید میکند و ما به صدور برخی از آنها علم اجمالی داریم، به اصل استناد به آنها لطمه وارد نمی کند؛ و در اینجا نکته ای است شایان تأمل.
دلیل چهارم: قیام سیدالشهداء امام حسین (ع)
قیام و انقلاب سیدالشهداء امام حسین (ع) علیه یزیدبن معاویه دلیل دیگری است بر ضرورت مبارزه مسلحانه علیه حاکم فاسق ستمگر، با اینکه یزید به اسم اسلام و خلافت پیامبراکرم (ص) حکومت میکرد و چه بسا شعائری نظیر نماز و حج را نیز به جا میآورد؛ و امام حسین (ع) طبق اعتقاد ما امام معصوم است و عمل آن حضرت نظیر گفتار وی برای ما حجت شرعی است، زیرا امام بدان جهت امام قرار داده شده که سرمشق دیگران باشد و دیگران به هدایت او هدایت یابند؛ و آن حضرت در خطابه های خود در مسیر رفتن به کربلا اهداف خویش را بیان فرموده است.
طبری در تاریخ خویش و ابن اثیر در کامل مینویسند: امام حسین (ع) یاران خویش و یاران حر را مورد خطاب قرار داد و پس از حمد و ثنای خداوند فرمود: