10- در کنزالعمال از احمد، از انس نقل شده که میگفت:
و روایات بسیار زیاد دیگری که در این باره وارد شده است و میتوان به آن مراجعه نمود.
و اما آنچه بر وجوب اطاعت از اولی الامر وارد شده، بی تردید دلالت بر وجوب اطاعت و تسلیم در برابر کسی دارد که در حقیقت ولایت امر و حق امر برای اوست، اما شخص ستمگر فاسق به مقتضای ادله ای که پیش از این در شرایط رهبر گفته شد به طور کلی ولایت و حاکمیتی برای او نیست و هیچ کس در آنچه خداوند مردم را از آن نهی فرموده حق امر ندارد؛ و این نکته ای است شایان توجه.
و اما آنچه به زبان برخی از اعوان و انصار ظلمه رایج است که میگویند: "المأمور معذور" این یک عذر شیطانی است که نه در کتاب و نه در سنت و نه در عقل و فطرت هیچ گونه اساس و پایه ای برای آن موجود نیست.
موضوع دوم: جواز و یا عدم جواز قیام و مبارزه مسلحانه علیه حاکم ستمگر فاسق
در صورتی که از حاکم معصیتی صادر شود، یا پس از آنکه در ابتدای امر که حکومت او به صورت مشروع برگزار شده بود جائر و ستمگر گردد، ظاهرا نمی توان حکم به عزل قهری وی از ولایت نمود؛ و نیز به مجرد صدور معصیت جزئی و یا ستمی از او یا امر به معصیت و یا ستم - در صورت بقای نظام بر آنچه از قبل بر اساس موازین اسلام بوده - نمی توان به جواز خروج علیه وی حکم کرد. و این تفاوتی نمی کند که معصیت جزئی در محاورات و امور شخصی او باشد یا در وظایف اجتماعی وی، و نیز فرقی نیست در این جهت بین والی و رهبر منتخب جامعه و بین وزرا و مدیران و فرماندهان و کارگزارانی که از طرف او منصوب هستند.
زیرا بدیهی است که از حاکمان غیر معصوم، گناه و خطا و لغزش بسیار سر میزند؛