صفحه ۳۸۱

به اعضای بدن او باشد - و آن ارتکاب اعمال ناروا و انجام منکرات است که تحت تأثیر شهوتش انجام داده - یا متعلق به اعتقاد است (انحراف فکری است) که این به خاطر عارض شدن شبهه ای است که او را به راه خلاف حق کشانده است."الاحکام السلطانیه 20/.

14- در مغنی ابن قدامه حنبلی آقایان محترم اگر بخواهند از اهل سنت یک کتاب فقهی جمع و جور و جامعی داشته باشند مغنی ابن قدامه کتاب مناسبی است، علامه در تذکره از این کتاب خیلی استفاده فرموده است. متن این کتاب از "خرقی" است و ابن قدامه آن را شرح کرده، این کتاب بر اساس فقه احمد حنبل نوشته شده، اما نظر سایرین را نیز آورده است. (از افاضات معظم له در درس). به نقل از احمد حنبل آمده است:

"اگر رهبر به نوشیدن شراب و خیانت معروف باشد، همراه وی باید جنگید؛ این گناهی است مربوط به نفس او؛ و از پیامبر(ص) روایت شده که "خداوند این دین را ولو به وسیله فردی فاسد یاری خواهد کرد."مغنی ابن قدامه ‏371/10.

15- در العقدالفرید آمده است:

"می گویند: اگر سلطان به تو مهربانی نمود، بر احترامش بیفزای؛ و اگر به صورت برده با تو رفتار کرد، او را ارباب خویش قلمداد کن."عقد الفرید ‏18/1.

اینها نمونه ای از روایات و فتاوایی بود که در این زمینه از طریق سنت نقل شده بود، و بر جایز نبودن خروج بر والی آنگاه که فاسق و فاجر باشد، و بلکه وجوب تسلیم و اطاعت و صبر در برابر وی دلالت داشت، و ملاحظه نمودید که برخی از آنان نیز بر آن ادعای اجماع داشتند.

16- بلی، ابوبکر جصاص حنفی در احکام القرآن نقل می‎کند که ابوحنیفه با آنچه گفته شد مخالف بوده و نظر وی را این گونه یادآور می‎شود:

"مذهب او (ابوحنیفه) در مبارزه با ستمگران و پیشوایان جور مشهور بوده و به همین جهت اوزاعی گفته: ابوحنیفه ما را به همه چیز وامی داشت تا اینکه شمشیر را برای ما آورد، یعنی درگیری مسلمانان با ستمگران را، ولی ما آن را عملی نکردیم؛ و از گفتار اوست که می‎گفت:

امر به معروف و نهی از منکر واجب است با زبان، اگر وی را باز نداشت پس با

ناوبری کتاب