صفحه ۳۸۰

11- علامه امینی - طاب ثراه - در کتاب الغدیر از باقلانی در کتاب التمهید نقل می‎کند که می‎نویسد:

"جمهور صاحب نظران و اصحاب حدیث می‎گویند: امام به وسیله ارتکاب فسق و ستمگری و غصب اموال و تازیانه زدن و ریختن خونهای به ناحق، و تضییع حقوق، و تعطیل حدود از امامت خود خلع نمی شود و خروج علیه وی واجب نیست، بلکه واجب است او را موعظه و تهدید کرد و در مواردی که دستور وی به معصیت خدا کشیده می‎شود از وی اطاعت نکرد.

برای اثبات این مطلب به روایتهای بسیار زیادی از پیامبراکرم (ص) و از صحابه در وجوب اطاعت از پیشوایان اگرچه ستمگر و ضایع کننده اموال باشند، استناد نموده اند."الغدیر ‏137/7، به نقل از تمهید 186/.

12- ابویعلای فراء حنبلی در کتاب الاحکام السلطانیه می‎نویسد:

"و از امام احمد (حنبل) الفاظی نقل شده که از آن استفاده می‎شود شرط عدالت و علم و فضل در امام ساقط است،طبق روایت عبدوس بن مالک قطان که می‎گوید: "کسی که با قدرت شمشیر ظفر یابد و خلیفه مسلمانان گردد و امیرالمؤمنین نامیده شود، بر هیچ کس که ایمان به خدا و روز قیامت دارد روا نیست شب را بخسبد و او را امام خویش نداند، نیکوکار باشد یا فاجر، او به هر حال امیرالمؤمنین است" و باز در روایت مروزی آمده است که احمد می‎گوید: "اگر فرماندهی به شرب خمر و خیانت معروف است، باز باید همراه وی با دشمن جنگید، این گناهان به عهده شخص اوست."الاحکام السلطانیه 20/. همین جا لازم است یادآور شوم که در بسیاری موارد، مطالب ابویعلی با ماوردی مشابه است و این بدان جهت بوده که ابویعلی ظاهرا هشت سال پس از ماوردی وفات کرده و به نظر می‎رسد که کتاب الاحکام السلطانیه ماوردی پیش ابویعلی بوده و او در بسیاری موارد از آن استفاده یا به تعبیر دیگر رونویسی کرده است. (از افاضات معظم له در درس).

13- باز در همان کتاب آمده است:

"در صورتی که این صفات (ویژگیهای رهبری) در حال عقد پیمان بیعت در وی وجود داشت، آنگاه پس از بیعت از بین رفت، اگر به عدالت وی نیز خدشه وارد آورده و فاسق شده باشد باز از ادامه رهبری وی ممانعت به عمل نمی آید، چه این گناه متعلق

ناوبری کتاب