صفحه ۳۷۰

ماوردی در کتاب الاحکام السلطانیه می‎نویسد:

"فصل: پس چون وجوب امامت ثابت شد باید دانست که: وجوب آن نظیر جهاد و طلب علم، وجوب کفایی است. پس آنگاه که فردی از میان مردم انجام آن را به عهده گرفت وجوب آن از سایر مردم ساقط می‎گردد؛ و اگر کسی انجام آن را به عهده نگرفت، دو دسته از مردم مشخص می‎شوند: دسته اول کسانی هستند که امام را انتخاب می‎کنند، و دسته دوم اهل امامت هستند که از بین آنان یک نفر به عنوان امام، انتخاب می‎شود...

و اما کسانی که امام را انتخاب می‎کنند سه شرط در آنان معتبر است:

1- عدالت، لازم است همه شرایط عدالت را دارا باشند.

2- آگاهی و علمی که با آن، فرد صالح برای امامت را بر اساس شرایط معتبره بشناسند.

3- رأی و حکمتی که منجر به اختیار و انتخاب کسی که برای امامت اصلح و به تدبیر مصالح مسلمانان داناتر و استوارتر است بشود.

و برای کسی که در شهر امام زندگی می‎کند (مرکز کشور) هیچ مزیتی بر کسانی که در سایر شهرها زندگی می‎کنند نیست؛ فقط این اندازه است که آنان متولی عقد امامت می‎گردند، عرفا نه شرعا؛ چرا که اینان مرگ امام قبلی را زودتر می‎فهمند، و نیز افراد صالح برای امامت در آن شهر بیشتر موجود هستند."الاحکام السلطانیه 5/.

و قاضی ابویعلای فراء در احکام السلطانیه می‎نویسد:

"تعیین امام واجب کفایی است، مورد خطاب این وجوب دو دسته از مردم هستند: 1- اهل اجتهاد (ظاهرا اختیار درست است) تا رهبر را انتخاب و اختیار کنند. 2- کسانی که واجد شرایط امامت هستند تا یکی از بین آنان به عنوان امام منصوب شود.

اما اهل اختیار، در آنان سه شرط وجود دارد: 1- عدالت 2- علمی که به وسیله آن کسی که مستحق امامت است شناخته شود. 3- دارای رأی و تدبیری باشند که منتهی به اختیار کسی شود که برای امامت اصلح است.

ناوبری کتاب