صفحه ۳۶۴

علاوه بر آن اجرای هر یک از این تکلیف ها نیاز به تشخیص موضوع و بررسی جوانب مختلف مسأله دارد، و دیدگاهها در این گونه مسائل بسیار متفاوت است، و بسیاری مردم از هواهای نفسانی به دور نیستند، و در مواردی تصدی هر یک از آنها موجب درگیری و دشمنی و هرج و مرج می‎شود. پس به همین خاطر شارع حکیم از اینکه هر کس ازسوی خود بخواهد این گونه امور را به عهده بگیرد جلوگیری فرموده و برای قطع ریشه فساد و اختلاف انجام آنها را به عهده نماینده جامعه قرار داده است؛ و شما ملاحظه می‎فرمایید که عقلای جامعه اموری را که در آن آراء مختلف به وحدت، نمی رسند و نظرها در آن متفاوت است به یک شخص مورد اعتماد و مورد قبول همه واگذار می‎کنند و ونسبت به آنچه او حکم کند رضایت و تسلیم خود را اعلام می‎دارند، و بدین گونه نزاع و کشمکش را از بین می‎برند. و این مطلبی است که سیره عقلا بر آن استقرار یافته است.

خلاصه کلام اینکه شارع حکیم به خاطر رعایت مصالح جامعه این گونه تکلیف ها را به عهده جامعه گذاشته، پس واجب است انجام آن را نماینده جامعه و کسی که زمامدار امور است به عهده بگیرد، چه از سوی خداوند منصوص باشد و چه با انتخاب مردم منصوب.

پس افراد از سوی خود نمی توانند انجام این گونه امور را به عهده بگیرند؛ زیرا تکلیف متوجه آنان نیست، و اگر مبادرت به انجام آن کنند موجب کشمکش و درگیری است؛ و بدین گونه اشکال از ریشه و اساس مرتفع می‎گردد.

مسأله دوازدهم: اگر اکثریت مردم در انتخابات شرکت نکردند تکلیف چیست ؟

اگر اکثریت مردم از انتخابات سرباز زده و از شرکت در آن استنکاف ورزیدند تکلیف چیست ؟ آیا انتخاب اقلیت کافی است و نظر آنان برای همه نافذ است ؟ یا اینکه باید اکثریت را برای شرکت در انتخابات مجبور نمود؟

ممکن است از این مسأله بدین گونه پاسخ گفت: پس از آنکه ما ضرورت حکومت را ثابت کردیم و به خاطر حفظ حقوق و اجرای واجبات الهی حکومت را از مهمترین واجبات به شمار آوردیم، در این صورت اگر حاکمی از سوی خداوند متعال مشخص شده باشد که واجب است از وی اطاعت نمود، و الابر افراد واجد شرایط واجب است خود را برای این مسؤولیت کاندیدا نموده و بر سایر مسلمانان نیز واجب است برای تعیین و انتخاب وی تلاش و کوشش کنند و سرباز زدن از چنین وظیفه ای مصیبتی است بزرگ. پس در فرض مذکور حاکمی که از قبل منتخب و مشخص شده می‎تواند مردم را برای شرکت در انتخابات مجبور کند.

ناوبری کتاب