صفحه ۳۵۷

آنگاه اگر ما انتخاب را حق همه مردم دانستیم، بی تردید همه طبقات جامعه اعم از غنی و فقیر، پیر و جوان، سیاه و سفید، اشراف و پابرهنه ها همه با هم برابرند؛ نظیر سایر احکام اسلام از ازدواج و طلاق و ارث و حدود و قصاص و دیات و سایر احکام اجتماعی اسلام؛ چرا که جایی برای اختلافات طبقاتی در اسلام نیست.

بلکه در این جهت هیچ فرقی بین زن و مرد هم وجود ندارد؛ چرا که اختلاف این دو در برخی احکام به خاطر دلیل خاصی، دلیل بر کشیده شدن آن به این مسأله خاص نیست، و قاعده نیز تساوی بین زن و مرد را می‎طلبد، مگر اینکه در موردی خلاف آن ثابت گردد. راز این نکته نیز این است که ولایت و حکومت برای نظام همه جامعه است و زن نیز نیمی از جامعه را تشکیل می‎دهد؛ چنانچه این معنی آشکار است. علاوه بر این انتخاب حاکم از قبیل وکیل گرفتن است و بدون هیچ اشکال زن نیز می‎تواند برای خویش وکیل انتخاب کند.

اما آنچه پیش از این گفته شد که: زنان نمی توانند رهبری جامعه را به عهده بگیرند، دلالت بر این معنی ندارد که آنان نمی توانند در کنار مردان رأی داشته باشند؛ چرا که فرق بین این دو مقام آشکار است. پیامبراکرم (ص) پس از فتح مکه علاوه بر مردان به دستورخداوند متعال با زنان نیز بیعت کرد، چنانچه در قرآن کریم آمده است ممتحنه (60)12/. و ما پیش از این آن را مورد بحث قرار دادیم، مگر اینکه گفته شود: بیعت با آن حضرت بیعت اطاعت و تسلیم بود نه بیعت انتخاب و تعیین، و ما پس از آن حضرت (ص) جایی را سراغ نداریم که برای تعیین والیها زنان در بیعت شرکت داشته باشند.البته طبق فرموده امیرالمؤمنین (ع) برای بیعت با آن حضرت دختران نوجوان نیز شرکت کردند: "و حسرت الیها الکعاب". (نهج البلاغه خطبه 229)، مگر اینکه گفته شود: خلافت آن حضرت به وسیله نص معین شده بوده است. (مقرر).

اما آنچه از پیامبراکرم (ص) وارد شده که مشورت با زنان را مورد نهی قرار می‎داد، اگر بخواهیم شامل این مورد نیز بدانیم صحیح نیست؛ زیرا این مورد (تعیین رهبری) متعلق به کل نظام است که زن نیز جزئی از آن محسوب می‎شود، چنانچه پیش از این گفته شد. محتمل است که نهی از مشورت زنان مختص به مواردی باشد که مشورت مقدمه تصمیم گیری در امور مهمه است و تنها بخواهد به مشورت آنان اکتفا شود؛ چرا که در زنان، احساس بر فکر غلبه دارد و نمی توان در تصمیم گیریها به فکر آنها به تنهایی اکتفا کرد؛ و این مطلبی است شایان تأمل.

ناوبری کتاب