صفحه ۳۵۳

به سوی ما دراز کن، ما احتیاج به امیر و حاکم داریم؛ حضرت در پاسخ آنان فرمود:

"این در اختیار شما نیست، این در اختیار اهل بدر است، هر کس را که اهل بدر به حکومت وی رضایت دادند او خلیفه است."

آنگاه هیچیک از کسانی که در جنگ بدر شرکت کرده بودند باقی نماندند مگر اینکه به نزد علی (ع) آمده و گفتند: ما هیچ کس را سزاوارتر از تو برای خلافت نمی دانیم، دستت را به سوی ما دراز کن تا با تو بیعت کنیم، آنگاه همه با آن حضرت بیعت کردند."لیس ذلک الیکم، انما ذلک الی اهل بدر، فمن رضی به اهل بدرفهو خلیفة . تاریخ الخلفاء 109/.

این عبارت بسیار صریح است در اینکه انتخاب حق دسته خاصی است.

5- در کتاب الامامة والسیاسة ابن قتیبه قریب به این مضمون آمده است:

"... آنگاه مردم برخاستند و در منزل علی (ع) گرد آمدند و به وی گفتند: ما با تو بیعت می‎کنیم، دستت را به سوی ما دراز کن، ما نیازمند فرمانروا هستیم و تو برای این منصب از همه سزاوارتری. حضرت فرمود: "این در اختیار شما نیست، تعیین این منصب در اختیار اهل شورا و اهل بدر است، پس کسی که اهل شورا و شرکت کنندگان در جنگ بدر به خلافت وی رضایت دادند او خلیفه مسلمانان است، آنگاه ما گرد می‎آییم و درباره این امر می‎اندیشیم؛ و بدین گونه از بیعت با آنان انکار ورزید."لیس ذلک الیکم، انما هو لاهل الشوری و اهل البدر، فمن رضی به اهل الشوری و اهل البدر فهو الخلیفة فنجتمع و ننظر فی هذاالامر... (الامامة والسیاسة ‏47/1).

6- و در کامل ابن اثیر ضمن گفتگوی امیرالمؤمنین (ع) با فرزندش امام حسن (ع) آمده است:

"و اما گفتار تو که می‎گویی: "بیعت نکن تا سایر شهرها بیعت کنند" بدان که تصمیم گیری در ارتباط با این امر با مردم اهل مدینه است و ما کراهت داریم که آن را ضایع گذاریم."و اما قولک : "لا تبایع حتی یبایع اهل الامصار" فان الامر، امر اهل المدینة و کرهنا ان یضیع هذا الامر. (کامل ابن اثیر ‏223/3).

ظهور این کلام در اینکه آن حضرت تعیین خلافت را مخصوص افراد بخصوصی دانسته آشکار است. بلی احتمال بسیار دوری نیز وجود دارد که آن حضرت در این

ناوبری کتاب