صفحه ۳۴۳

اصل شورا نیز در کتاب و سنت به صورت مؤکد وارد شده، چنانچه مبحث آن پیش از این گذشت؛ و امیرالمؤمنین (ع) در کلامی می‎فرماید:

"شورا حق مهاجرین و انصار است؛ اگر بر شخصی وحدت نظر پیدا کردند و او را امام خویش خواندند، این مورد رضایت خداوند نیز هست."و انما الشوری للمهاجرین و الانصار، فان اجتمعوا علیرجل و سموه اماما کان ذلک (لله) رضا. (نهج البلاغه، فیض 840/، لح 367/، نامه 6).

در جای دیگر نیز می‎فرماید:

"به جان خودم سوگند، اگر امامت جز با حضور همه مردم منعقد نمی گردد پس چگونه می‎توان به چنین چیزی دست یافت، ولکن اهل آن (اهل مدینه یا اهل امامت یعنی اهل حل و عقد) به جای کسانی که غایب هستند حاکم را انتخاب می‎کنند، آنگاه نه فردی که حضور داشته می‎تواند از نظر خود برگردد و نه افراد غایب می‎توانند شخص دیگری را انتخاب کنند."و لعمری لئن کانت الامامة لا تنعقد حتی تحضرها عامة الناس فما الی ذلک سبیل، ولکن اهلها یحکمون علی من غاب عنها، ثم لیس للشاهد ان یرجع و لاللغائب ان یختار. (نهج البلاغه، فیض 558/، لح 248/، خطبه 173).

امام (ع) در این کلام برخی از خصوصیات شورا را متعرض شده و اهل حل و عقد و اهل علم و معرفت را ملاک شورا قرار داده، و روشن است که شورای اهل حل و عقد (خبرگان) غالبا رضایت همه یا اکثر مردم را به دنبال دارد. اما باید توجه داشت شاید این در شرایطی است که تحصیل آراء مردم به طور مستقیم امکان پذیر نباشد، اما اگر بتوان آراء آنان را در یک مرحله (با انتخابات مستقیم) و یا در دو مرحله (تعیین خبرگان توسط مردم و تعیین رهبر توسط خبرگان) به دست آورد، چنانچه در زمان ما این گونه امکان پذیر است، پس واجب باشد رأی همه مردم را به دست آورد، برای اینکه حکومت قویتر و با پشتوانه محکمتر استقرار یابد.

در هر صورت آنچه بر شارع حکیم واجب است بیان اصل شورا و تشویق مردم به همفکری در امور است و شارع مقدس این کار را انجام داده، اما کیفیت و خصوصیات و شرایط آن به عقلا و به دانایان جامعه و به کسانی که به نیازهای زمان و شرایط و امکانات واقف هستند واگذار شده است؛ و روشن است که تبیین همه فروع و احکام در اسلام از عبادات و معاملات و امور سیاسی و مانند آن به همین شکل در اسلام بیان شده؛ و همان گونه که در کتاب و سنت مسائل اقتصادی به

ناوبری کتاب