طبق آیه شریفه اموال را - چه اموال عمومی متعلق به جامعه مقصود باشد و چه مطلق اموال، اعم از عمومی و شخصی - نمی توان در اختیار سفیه قرار داد؛ و والی و حاکم چون به هر صورت مسلط بر اموال و نفوس مردم است پس به هیچ وجه جایز نیست فردی کم خرد و سفیه باشد.
در روایت شحام از امام صادق (ع) وارد شده که فرمود:
"شخص سفیه نمی تواند امام و پیشوای مردمان باتقوی باشد."لایکون السفیه امام التقی. کافی 175/1 کتاب الحجة، باب طبقات الانبیاء، حدیث 2.
و در نهج البلاغه از امیرالمؤمنین (ع) آمده است که فرمود:
"من بیم آن دارم که رهبری این امت را افراد کم خرد و بدکار به دست گیرند، آنگاه مال خدا را بازیچه خود و بندگان خدا را بردگان خود قرار دهند و با افراد صالح به دشمنی برخیزند و افراد بدکار و فاسق را حزب خود قلمداد نمایند."ولکننی آسی ان یلی امر هذه الامة سفهاؤها و فجارها فیتخذوا مال الله دولا و عباده خولا و الصالحین حربا و الفاسقین حزبا. (نهج البلاغه، فیض 1050/، لح 452/، نامه 62).
و در کنزالعمال آمده است: (پیامبر(ص) فرمود:)
"هنگامی که خداوند برای قوم و ملتی خیری را اراده نموده باشد افراد پرحوصله و بردبارشان را بر آنان ولایت داده و افراد دانشمندشان را به مسند قضاوت نشانده و مال را در دست افراد سخی و بخشنده آنان قرار میدهد؛ و اگر خداوند برای قوم و ملتی شری را مقدر کرده باشد افراد کم خرد و سفیه را بر آنان حکومت بخشیده و افراد نادان را در بین آنان به قضاوت نشانده و اموال را در دست افراد بخیل آنان قرار میدهد."اذا ارادالله بقوم خیرا ولی علیهم حلماءهم و قضی علیهم علماؤهم و جعل المال فی سمحائهم، و اذا ارادالله بقوم شرا ولی علیهم سفهاءهم و قضی بینهم جهالهم و جعل المال فی بخلائهم. (کنزالعمال 7/6 باب 1 از کتاب الامارة، حدیث 14595).
پس بر این اساس در والی و حاکم علاوه بر عقل معمولی، رشد عقلی که در مقابل سفاهت است نیز شرط است؛ و میتوان گفت آنچه در والی شرط است عقل کامل است نه صرف داشتن عقل و خرد معمولی.
در هر صورت در ارتباط با این شرط مسأله واضح است؛ و بیش از این نیازمند گسترش بحث نیست.