صفحه ۳۳۳

بصیرترین آنان نسبت به مسائل سیاسی جامعه، و در یک کلام، جامعترین آنان در فضایل و صفات نیک باشد.

در عصر پیامبراکرم (ص) شخص آن حضرت رهبری مسلمانان را به عهده داشت و اولی به مؤمنان از خودشان بود، و پس از آن حضرت طبق اعتقاد ما امامت حق ائمه دوازده گانه (ع) بوده - چنانچه در کتابهای علم کلام به تفصیل مورد بحث قرار گرفته - و در عصر غیبت این مسؤولیت برای فقیه عادل آگاه به زمان و بصیر نسبت به امور و حوادث و حافظ حقوق عموم مردم حتی اقلیت های غیر مسلمان است. پس مردم نمی توانند شخص دیگری را (که دارای این ویژگیها نیست) را به رهبری انتخاب کنند، چنانچه پیش از این در بخش چهارم کتاب، شرایط رهبری و ادله آن به تفصیل مورد بحث قرار گرفت.

به طور خلاصه در صورتی که نصب وجود نداشته باشد، آراء مردم معتبر است؛ ولکن در طول شرایط یاد شده و در رتبه پس از آن، و رهبری شخص فاقد شرایط (ولو اینکه مردم آن را انتخاب کنند) صحیح نیست.

2- حکومت اسلامی با شعبه های سه گانه آن - مقننه، مجریه و قضائیه - در چارچوب قوانین و موازین اسلامی قرار دارد و به اندازه سرمویی هم نمی توان از احکام اسلام تخلف نمود.

پس در واقع حکومت اسلامی مشروطه و مقیده (به احکام اسلام) است و حاکم در حقیقت خداوند تبارک و تعالی و دین حنیف اسلام با همه مقررات و قوانین آن است. و به همین جهت از آن در مقابل حکومت "دموکراسی" (مردم بر مردم) به "تئوکراسی" (خدا بر مردم) تعبیر شده است. پس مراد به حکومت تئوکراسی حکومت قانون الهی بر مردم است، نه حکومت رجال دین و علما به صورت استبدادی بر مردم. چنانچه در قرون وسطی افراد کلیسا و پاپ این گونه بر مردم حکومت می‎راندند. و اگر اقلیتهای غیرمسلمان نیز در کشورهای اسلامی یافت شوند، باز اسلام با قوانین جامع و گسترده خود حقوق آنان را رعایت نموده، چنانچه در جای خود مورد بحث قرار گرفته است.

خداوند متعال می‎فرماید:

"ان الحکم الالله - حکم تنها از آن خداوند است." و می‎فرماید: "الاله الحکم انعام (6)57/، 62. حکم تنها از آن اوست."

و نیز می‎فرماید:

ناوبری کتاب