صفحه ۳۳۰

به صورت مجمل و مبهم نمی یابیم، و در آن متعرض موارد و حدود شورا و چگونگی رأی گیری و مقدار آراء لازم و... نشده است.

7- چگونه می‎توان انتخاب را ملاک رهبری قرار داد، با اینکه یکی از مشکلات انتخابات این است که اکثر افراد جامعه به طور غالب نسبت به مسائل سیاسی و موضع سیاستمداران ناآگاهند و در رأی دادن دارای استقلال فکری نیستند. به همین جهت عواطف و احساسات زودگذر و تبلیغات کاذب در آنان اثر می‎گذارد، و گاه بسیاری از آنان التزام دینی و تعهد اخلاقی ندارند و ممکن است با تطمیع مالی و وعده های توخالی آراء آنها را خرید، یا با توسل به کششهای غریزی و ارائه فیلمهای گمراه کننده و نشان دادن دختران جوان و... بر آراء آنها تأثیر گذاشت.

برخی از آنها نیز دارای شجاعت روحی و قدرت روانی نیستند، در نتیجه تهدیدها و نفوذهای محلی بر آنان تأثیر می‎گذارد. چنانچه نمونه های آن در زمان ما حتی در برخی از کشورها که ادعای تمدن و پیشرفت دارند مشاهده می‎شود. پس در حقیقت آراء حاصله از انتخابات اصیل مردم و اختیار انتخاب کنندگان پدید نمی آید.

8- در صورتی که ما صحت انتخاب را بپذیریم آیا ملاک آن رأی همه مردم یا رأی اکثریت یا رأی همه اهل حل و عقد (خبرگان) و یا اکثریت آنان، یا رأی همه مردمی که در شهر امام حضور دارند می‎باشد - نظیر شهر مدینه در صدر اسلام - نظر صحیح در این مسأله چیست ؟

9- در انتخابات معمولا "اتفاق آراء" و وحدت کامل مردم کمتر حاصل می‎گردد و بلکه می‎توان گفت: چنین اتفاقی هیچ گاه صورت نمی گیرد، در این صورت تعیین رهبر با نظر اکثریت بخصوص در "اکثریت نسبی" و یا "نصف به علاوه یک" آیا موجب از بین رفتن حقوق اقلیت و پایمال شدن آراء آنان نیست ؟ راه خلاصی از این مشکل چیست ؟ علاوه بر اینکه هیچ اجتماعی نیست مگر اینکه برخی افراد در آن غایب و یا از شرکت در آن ناتوانند. برخی افراد نیز پس از انتخابات به دنیا آمده (یا به سن رأی دهی می‎رسند) چگونه رأی و انتخابات دیگران نسبت به آنان نافذ است ؟ و چگونه می‎توان در ثروتها و اموال عمومی نظیر معادن و جنگلها و بیابانها و نظایر اینها از آنچه خداوند برای همه مردم آفریده، حقوق آنان را در نظر گرفت ؟

این مشکل بزرگی است که چه بسا متفکران تاکنون راه حل قانع کننده ای برای آن نیافته اند.

ناوبری کتاب