اختیار وی قرار دهد، و در این گونه مسائل (مسائل اجتماعی) با وی به منازعه برنخیزد، و به هرچه امر میکند - چه طبق میل و یا بر خلاف میل او باشد - عمل کند. در گذشته هنگامی که با فرمانده خود بیعت میکرده و با وی پیمان تعهد میبستند، برای تأکید در عهد دست خویش را در دست وی میگذاشتند، و این شبیه عمل فروشنده و خریدار است؛ و به همین جهت بیعت مصدر "باع" دانسته شده، و نیز بیعت در مصافحه دستها به کار برده شده است.
این است معنی و مدلول بیعت در عرف لغت و در فرهنگ شرع، و همین معنی اراده شده در احادیث مربوط به بیعت پیامبراکرم (ص) در شب عقبه [بیعت پیامبر(ص) با مردم مدینه در عقبه ] و در کنار آن درخت [در حدیبیه ] و هر جای دیگر که این لفظ وارد شده است."مقدمه ابن خلدون 147/1 فصل 29 از فصل سوم از کتاب اول.
6- مرحوم علامه طباطبائی - قدس سره - در تفسیر المیزان مینویسد:
"کلمه "بیعت" از "بیع" به معنی متعارف و معروف آن (خرید و فروش) گرفته شده؛ چرا که همواره شیوه مردم بر این بوده که برای تمامیت یافتن معامله، فروشنده دست خویش را در دست خریدار میگذاشته و بدین وسیله به صورت سمبلیک مشخص مینمودند که شئ مورد معامله در اختیار خریدار قرار گرفته و همه تصرفات - که عمده آنها به وسیله دست انجام میپذیرفته - با دست به هم دادن در اختیار مشتری قرار گرفته است، و به همین جهت دست دادن برای ارائه مراتب اطاعت و پیروی از فرمانده و رهبر، بیعت و مبایعه خوانده شده، و حقیقت معنای این عمل این است که بیعت کننده مثلا دست خویش را در اختیار سلطان میگذارد تا هرگونه که خواست با آن رفتار کند."تفسیرالمیزان 274/18، در تفسیر آیه شریفه "ان الذین یبایعونک انما یبایعون الله".
نقد و بررسی و نتیجه گیری
اگر گفته شود: آنچه تاکنون گفته شد که واگذاری ولایت یک نوع قرارداد و معامله بین والی و مردم است، و بیعت و دست در دست هم گذاشتن وسیله انشاء و تمامیت یافتن این قرارداد است، چنانچه در معامله این گونه است، اگرچه به ذهن نزدیک است و از کلمات اهل لغت نیز بسا همین معنی استفاده شود، ولکن ما