صفحه ۳۲۱

اختیار وی قرار دهد، و در این گونه مسائل (مسائل اجتماعی) با وی به منازعه برنخیزد، و به هرچه امر می‎کند - چه طبق میل و یا بر خلاف میل او باشد - عمل کند. در گذشته هنگامی که با فرمانده خود بیعت می‎کرده و با وی پیمان تعهد می‎بستند، برای تأکید در عهد دست خویش را در دست وی می‎گذاشتند، و این شبیه عمل فروشنده و خریدار است؛ و به همین جهت بیعت مصدر "باع" دانسته شده، و نیز بیعت در مصافحه دستها به کار برده شده است.

این است معنی و مدلول بیعت در عرف لغت و در فرهنگ شرع، و همین معنی اراده شده در احادیث مربوط به بیعت پیامبراکرم (ص) در شب عقبه [بیعت پیامبر(ص) با مردم مدینه در عقبه ] و در کنار آن درخت [در حدیبیه ] و هر جای دیگر که این لفظ وارد شده است."مقدمه ابن خلدون ‏147/1 فصل 29 از فصل سوم از کتاب اول.

6- مرحوم علامه طباطبائی - قدس سره - در تفسیر المیزان می‎نویسد:

"کلمه "بیعت" از "بیع" به معنی متعارف و معروف آن (خرید و فروش) گرفته شده؛ چرا که همواره شیوه مردم بر این بوده که برای تمامیت یافتن معامله، فروشنده دست خویش را در دست خریدار می‎گذاشته و بدین وسیله به صورت سمبلیک مشخص می‎نمودند که شئ مورد معامله در اختیار خریدار قرار گرفته و همه تصرفات - که عمده آنها به وسیله دست انجام می‎پذیرفته - با دست به هم دادن در اختیار مشتری قرار گرفته است، و به همین جهت دست دادن برای ارائه مراتب اطاعت و پیروی از فرمانده و رهبر، بیعت و مبایعه خوانده شده، و حقیقت معنای این عمل این است که بیعت کننده مثلا دست خویش را در اختیار سلطان می‎گذارد تا هرگونه که خواست با آن رفتار کند."تفسیرالمیزان ‏274/18، در تفسیر آیه شریفه "ان الذین یبایعونک انما یبایعون الله".

نقد و بررسی و نتیجه گیری

اگر گفته شود: آنچه تاکنون گفته شد که واگذاری ولایت یک نوع قرارداد و معامله بین والی و مردم است، و بیعت و دست در دست هم گذاشتن وسیله انشاء و تمامیت یافتن این قرارداد است، چنانچه در معامله این گونه است، اگرچه به ذهن نزدیک است و از کلمات اهل لغت نیز بسا همین معنی استفاده شود، ولکن ما

ناوبری کتاب