در هر صورت آنچه از آیات و اخبار متواتره اجمالا به دست میآید پیامبراکرم (ص) نسبت به بیعت که یک نوع معاهده بین رئیس جامعه با مردم بوده - چه قبل و چه بعد از هجرت - عنایت داشته، و نیز این شیوه سیره امیرالمؤمنین و سایر ائمه معصومین و همه مسلمانان بوده است. و ظاهر این است که بیعت از مخترعات اسلام نیست، بلکه پیش از آن در میان عرب مرسوم بوده، و از عادتهایی است که در اسلام مورد تأیید و امضا قرار گرفته است. و بلکه این معنی در سایر ملتهای غیر عرب نیز به گونه ای معمول بوده است.
از سوی دیگر در قرآن و روایات نیز بر وجوب وفای به عهد و بیعت و حرمت پیمان شکنی تأکید بسیاری به عمل آمده، که برخی از آنها پیش از این گذشت و دو روایت ذیل نیز در این ارتباط قابل توجه است.
29- در اصول کافی از محمد حلبی از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود:
در متن روایت در برخی نسخه ها به جای "صفقة الامام" "صفقة الابهام" آمده، و واژه "اجذم" به معنی دست بریده است. "ابهام" انگشت کلفت انسان است).
30- از خصال روایت شده که پیامبراکرم (ص) فرمود:
سخنی در ماهیت بیعت
روشن است که "بیع" و "بیعت" هر دو مصدر "باع" هستند و حقیقت هر دو یکی است؛ زیرا همان گونه که "بیع" خرید و فروش خاصی است که نتیجه آن تبادل دو مال بین خریدار و فروشنده است، بیعت نیز معامله ای است که بین افراد جامعه با رهبر و امام خویش انجام میگیرد، بدین وسیله که با بیعت خود، اموال و امکانات خود را در اختیار رهبر میگذارند، و رهبر نیز متقابلا متعهد میشود که امور