صفحه ۳۱۵

"بیعت یک بار بیش نیست، تجدید نظر در آن راه ندارد و در آن اختیار فسخ نخواهد بود. آن کس که از این بیعت سربتابد طعنه زن و عیب جو خوانده می‎شود، و آنکه در قبول و رد آن اندیشه کند بی اعتنا به اسلام است."لانها بیعة واحدة لایثنی فیها النظر ولایستأنف فیها الخیار، الخارج منها طاعن، و المروی فیها مداهن. (نهج البلاغه، فیض 843/، لح 367/، نامه 7).

و نمونه های دیگری که در بیعت با امیرالمؤمنین (ع) وارد شده؛ و کتابهای تاریخ همانند تاریخ طبری، کامل، ارشاد و نیز نهج البلاغه و دیگر کتابها از ذکر آن پر است، و علاوه بر آنچه تاکنون گفته شد می‎توان به خطبه های شماره 8، 34، 37، 73، 136، 172، 173، 218 و نامه های 1، 8، 75 نهج البلاغه مراجعه نمود.نهج البلاغه با شرح عبده: ‏38/1، 80، 85، 120 و ‏26/2، 104، 105، 228 و ‏3/3، 9، 149. برخی از آنها ضمن بحثهای آینده نیز خواهد آمد.

بیعت با امام حسن و امام حسین علیهماالسلام

23- در ارشاد مفید به سند خویش از ابی اسحاق سبیعی و دیگران آمده است که گفتند:

"حسن بن علی (ع) در صبح شبی که امیرالمؤمنین (ع) ازدنیا رحلت فرمود برای مردم خطبه خواند... آنگاه نشست و عبدالله بن عباس به پاخاست و در حضور آن حضرت گفت: ای مردم، این پسر پیامبر شما و وصی و جانشین امام شماست، با او بیعت کنید. مردم از این پیشنهاد استقبال کرده و گفتند: چقدر ما وی را دوست داریم و تا چه اندازه به گردن ما حق دارد، آنگاه برای خلافت با آن حضرت بیعت کردند."ارشاد مفید 170/.

24- و نیز در همان کتاب (درباره بیعت مردم کوفه با حضرت مسلم (ع" آمده است:

"آنگاه که مردم کوفه به حسین بن علی (ع) نوشتند که ما بدون امام هستیم به سوی ما حرکت کن شاید خداوند به وسیله تو ما را به راه حق هدایت کند، آن حضرت پسرعموی خویش مسلم بن عقیل را به عنوان نماینده خود به آن دیار فرستاد. شیعیان اطراف مسلم را گرفتند و آنگاه که تعدادی اطراف او جمع شدند ایشان نامه امام حسین (ع) را در حالی که اشک از چشمان مردم جاری بود برای آنان خواند، سپس

ناوبری کتاب