صفحه ۲۹۵

و نیز نظیر این آیه شریفه:

"فخلف من بعدهم خلف ورثوا الکتاب اعراف (7)169/. پس از آنکه پیشینیانشان درگذشتند، بازماندگانشان پس از آنان وارث کتاب شدند."

و اما آیه شریفه: "انی جاعل فی الارض خلیفة"بقره (2)30/. ممکن است مراد از آن شخص حضرت آدم (ع) باشد و این خلافت در فرزندانش ادامه نیابد، و در اعتراض فرشتگان که می‎گویند: "آیا می‎خواهی در زمین کسی را که فساد به پا کرده و خونریزی کند قرار دهی"قالوا اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء. (بقره ‏30/2). دلالتی بر این نیست که نوع آدم اراده شده باشد و شاید اعتراض آنان بدین جهت بود که آنان از طبع حضرت آدم (ع) اطلاع داشته اند که از وی نسلی به وجود می‎آید که فساد کرده و خونریزی می‎کند؛ و این مطلبی است بایسته تأمل.

احتمال بسیار بعیدی نیز وجود دارد که مراد از آیه شریفه، جعل آدم به عنوان خلیفه جن و نسناس که پیش از خلقت آدم در زمین وجود داشته اند و فرشتگان شاهد فساد و خونریزی آنان بوده اند باشد، و به همین جهت فرزندان آدم را به آنان تشبیه کرده اند.

باز ممکن است کسی اطلاق "واستعمرکم فیها" را نفی کرده و بگوید: عمران فقط ظهور در عمرا ن تکوینی دارد و آیه شریفه بر واگذاردن حکمرانی بر جامعه به مردم دلالتی ندارد، در "وراثت زمین" نیز همین احتمال وجود دارد؛ و این مطلبی است شایان تدبر.

8- کلام امیرالمؤمنین علیه السلام بر صحت و مشروعیت انتخاب

چنانچه در نهج البلاغه آمده پس از کشته شدن عثمان هنگامی که مردم برای بیعت با امیرالمؤمنین (ع) هجوم آوردند، آن حضرت می‎فرماید:

"مرا واگذارید و شخص دیگری را برای این مسؤولیت انتخاب کنید... و بدانید اگر من دعوت شما را اجابت کنم، بر اساس آنچه خودم می‎دانم برشما حکومت می‎کنم و به گفته این و آن و سرزنش افراد گوش نمی دهم، ولی اگر مرا واگذارید من نیز همانند یکی از شما هستم، و شاید من شنواترین و مطیع ترین شما باشم نسبت به کسی که حکومت خویش را به وی بسپارید، و من وزیر و مشاور شما باشم برای شما بهتر است تا امیر شما باشم."دعونی و التمسوا غیری... و اعلموا ان اجبتکم رکبت بکم ما اعلم و لم اصغ الی قول القائل و عتب العاتب، و ان ترکتمونی فانا کاحدکم، ولعلی اسمعکم و اطوعکم لمن ولیتموه امرکم، و انا لکم وزیرا خیرلکم امیرا. (نهج البلاغه، فیض / 271، لح / 136، خطبه 92).

ناوبری کتاب