گونه ای که جز در معصیت خداوند هرگونه که بخواهند بتوانند در اموال خویش تصرف کنند - و تصرف در اموال دیگران بدون اذن و اجازه آنان جایز نباشد، پس به طریق اولی باید پذیرفت که مردم بر نفوس خویش مسلط هستند؛ زیرا سلطه بر نفس و جان خود به حسب رتبه بر سلطه بر مال مقدم است، بلکه علت و ملاک سلطه بر مال، سلطه بر خود است؛ چرا که مال انسان محصول کار انسان است و کار او نتیجه فکر و قوای اوست؛ و چون از جهت خلقت و تکوین، انسان مالک جان و فکر و قوای خویش است در نتیجه مالک اموالی که از ثمره تلاش آنها به دست میآید نیز میباشد.
خداوند متعال انسان را آزاد، صاحب اختیار و مسلط بر ذات خویش آفریده، و هیچ کس نمی تواند آزادی انسانها را محدود نموده و بدون اجازه آنان در مقدرات آنان تصرف کند؛ به همین جهت افراد جامعه حق دارند برای حکومت بر خویش فرد اصلح را انتخاب و به حکومت بگمارند، بلکه پس از حکم عقل به اینکه جامعه نیاز به نظام و حکومت دارد، و اینکه اینها از ضروریات زندگی بشرند، تعیین حاکم از واجبات زندگی اجتماعی به شمار میآید؛ و روشن است که توافق نظرات جامعه و وحدت آنها در تشخیص لیاقت و کفایت شخصی موجب میگردد که تشخیص به واقعیت نزدیکتر و در دل انسانها بهتر استقرار یابد و مردم را به اطاعت و خضوع و سروسامان بخشیدن به امر امت بیشتر برانگیزد. بلی چنانچه پیش از این گفته شد: با وجود امام منصوب - طبق اعتقاد ما - دیگر جایی برای انتخاب باقی نمی ماند (نظیرآنچه در مورد ائمه معصومین معتقدیم) و نیز شارع مقدس شرایط ویژه ای را برای والی مشخص فرموده که واجب است انتخاب در چارچوب آن شرایط صورت پذیرد، و انتخاب شخص فاقد آن شرایط صحیح نیست.
4- ولایت یک نوع قرارداد و معاهده
انتخاب رهبر توسط مردم و واگذاردن امور به او و قبول ولایت از سوی وی یک