صفحه ۲۸۰

مسائل امت وجود داشته، برای وی نیز ثابت می‎گردد، به گونه ای که هیچ تردیدی برای کسی باقی نمی ماند؛ و از این تعبیرها همین معنی متبادر به ذهن می‎باشد. چگونه می‎توان گفت: چنین ولایتی (برای فقیه) ثابت نمی گردد؟ با اینکه بیشتر روایاتی که در حق اوصیای معصومین (ع) وارد شده و در مقام اثبات مجموع آنچه برای پیامبر است برای ائمه از ولایت و امامت بدان استناد شده چیزی فراتر از اینها در آن وجود ندارد، به ویژه با توجه به آنکه در حق آنان (فقها) وارد شده که آنان: "پس از ائمه بهترین مخلوقات خدا هستند" و "پس از پیامبران افضل مردم هستند" و "فضیلت آنان بر مردم همانند فضیلت خداست بر هر چیز" و "همانند فضیلت پیامبر بر پایین ترین فرد مردم است".

اگر توضیح بیشتر در این زمینه خواسته باشی ملاحظه بفرما که اگر حاکم یا سلطانی در ناحیه ای بخواهد به ناحیه دیگری مسافرت کند و نسبت به شخصی برخی از این تعبیرها، نه همه آن را بیان کند و مثلا بگوید فلانی خلیفه من، به منزله و مانند من، امین من، عهده دار رعیت من، حاکم از جانب من، حجت من بر شما، مرجع رسیدگی به همه حوادث نوپدید شما، و امور و احکام شما به دست اوست، آیا در این صورت برای کسی تردیدی باقی می‎ماند که همه آنچه برای سلطان در امور رعیت این ناحیه بود برای این نیز هست مگر آنچه خود استثنا نموده باشد؟! من گمان نمی کنم کسی در این مورد تردید و شک و شبهه ای به خود راه دهد. و ضعف برخی از این اخبار پس از ضمیمه برخی از آنها با برخی دیگر و عمل اصحاب به آنها جبران می‎شود، علاوه بر اینکه بسیاری از آنها در کتابهای معتبر وارد شده است."عوائد الایام 188/.

ما در این جا کلام عوائد را در عین طولانی بودن آن نقل کردیم، زیرا روایتهای گذشته را به بهترین وجه بیان نموده است؛ ولکن مخفی نماند که در بین کلام ایشان مغلطه کوچکی وجود دارد و آن اینکه همه این جملاتی که ایشان پشت سرهم ردیف فرموده در یک روایت واحد وجود ندارد، بلکه هر یک از اینها در یک روایت مستقل با قرینه متصله ای که می‎توان مضمون آن را در جهتی به غیر از جهت ولایت و حکومت مقید کند آمده است. چنانچه تفصیل آن پیش از این گذشت. پس اگر ایشان بخواهد از مجموعه این روایات نصب و ولایت بالفعل فقها را استفاده کند، همه آن مناقشات و اشکالات گذشته به سخن ایشان نیز وارد می‎گردد. بلی اگر

ناوبری کتاب