طبقات جامعه - حتی پادشاهان و رهبران - حاکم میباشند، و این منحصر به دانشمندان مذهبی نیز نیست بلکه به طور کلی علم و دانش با همه شعبه ها و رشته های مختلف آن بر جامعه حاکم است، و مردم در هر طبقه اجتماعی باشند در زیر سیطره علومی که نیازمندیهای آنان را برطرف کند زندگی میکنند، و این جمله نظیر جمله دیگر امام (ع) است که میفرماید: "علم حاکم است و مال محکوم."العلم حاکم و المال محکوم علیه. (نهج البلاغه، فیض 1155، لح 496/، حکمت 147).
احتمال دوم: جمله به مفهوم انشائی حمل شود، و مراد از آن جعل منصب حکومت و ولایت برای علما باشد، نظیر جمله ای که پیامبراکرم (ص) امیرالمؤمنین (ع) را به خلافت منصوب مینماید و میفرماید: "هر که من مولای او هستم، علی مولای اوست."من کنت مولاه فعلی مولاه.
احتمال سوم اینکه: جمله حمل بر انشاء شود، ولی بدین صورت که طبق حکم شرع بر مردم واجب است علما را برای حکومت برگزینند و آنان برای به عهده گرفتن این مقام متعین میباشند.
استدلال به این روایت بر نصب فقها متوقف بر احتمال دوم است، و نیز متوقف بر این است که مراد به علما، فقط فقهای اسلام باشد با اینکه هیچ دلیلی در روایت بر تعیین این دو وجود ندارد، و هنگامی که در یک روایت احتمالات مختلف وجود داشت نمی توان به آن استناد نمود. علاوه بر اینکه مقتضای این کلام این است که امیرالمؤمنین (ع) با این بیان، منصب حکومت را برای همه فقها در همه اعصار جعل فرموده، و اگر مثلا در یک زمانی هزار عالم نیز وجود داشته باشد همه آنها به حکومت منصوب هستند، و این بسیار بعید است و بلکه فساد آن قطعی است، چنانچه در فصل گذشته وقوع چنین نصبی در مرحله ثبوت مورد اشکال واقع شد.
در بحار از کنز کراجکی روایت شده که امام صادق (ع) فرمود:
روشن است اینکه فرموده، "پادشاهان بر مردم حاکم اند" به طور قطع از آن "اخبار" اراده فرموده [نه انشاء و جعل ] و شاید همین قرینه بر این باشد که در جمله دوم نیز برای وحدت سیاق اخبار اراده شده نه انشاء، و بلکه قرینه بر این است که در