در سند این روایت اشکالی نیست. به جز "ابوالبختری" که ضعیف است، مگر اینکه نقل این روایت توسط احمد بن محمد بن عیسی و کلینی موجب اطمینان به صدور آن از معصوم گردد. در کتاب عوائد از این روایت به صحیحه تعبیر شده، و این سهوی است که از جانب ایشان صورت گرفته است.
3- در نهج البلاغه آمده است:
4- در بحار از عوالی از پیامبراکرم (ص) نقل شده که فرمود:
5- و در فقه الرضا آمده است که فرمود:
6- در عوائد از جامع الاخبار از پیامبراکرم (ص) نقل شده که فرمود:
تقریب استدلال به این روایات بدین گونه است که هنگامی که گفته شود: علما وارث پیامبران یا نزدیکترین مردم به پیامبران یا همانند پیامبران هستند، مقتضای آن این است که همه شؤون پیامبران برای آنان باشد و به آنان منتقل شود، مگر آن چیزهایی که به طور طبیعی منتقل نمی شود؛ یا اینکه عدم صحت انتقال آن ثابت گردد.
به عبارت دیگر میتوان گفت شؤون عمومی پیامبران به علما منتقل میگردد نه شؤون فردی آنان. و از طرفی میدانیم در میان انبیا پیامبر(ص) ما و ابراهیم و موسی و پیامبران دیگری نیز هستند که ولایت عامه برای آنان وجود داشته است.