صفحه ۲۴۸

4- با توجه به آنچه گفته شد، یعنی:

الف - جامعه دارای نیازمندیهای اجتماعی است که رفع آن از وظایف سیاستگزار و رهبر جامعه است.

ب - اینکه شریعت مقدس اسلام این گونه امور را مهمل نگذاشته بلکه نسبت به آن نهایت اهتمام را به خرج داده، و با توجه به آن، احکام بسیاری را تشریع کرده و اجرای آن را به رهبر مسلمانان واگذار نموده است.

ج - اینکه رهبر و سیاستگزار مسلمانان در ابتدای امر، کسی غیر از پیامبراکرم (ص) و پس از وی جانشینان وی نبوده اند.

حال [با توجه به این سه نکته ] باید گفت: چون طبق اعتقاد ما شیعه امامیه خلافت پیامبراکرم (ص) و زعامت مسلمانان پس از وی حق ائمه دوازده گانه - علیهم السلام - است و پیامبراکرم (ص) نیز امر خلافت را مهمل نگذاشته بلکه شخص امیرالمؤمنین (ع) را برای تصدی این مقام مشخص فرمودند و پس از آن حضرت به اولاد آن حضرت عترت پیامبراکرم (ص) این حق منتقل گردید، پس در واقع همینان مراجع به حق در اداره امور سیاسی و اجتماعی مسلمانان بوده اند، و بر مسلمانان نیز لازم بود که به آنان مراجعه و آنان را در این امر یاری دهند، و بدون تردید همین معنی در ذهن اصحاب ائمه - علیهم السلام - نظیر زراره و محمد بن مسلم که از فقهای زمان ائمه و ملازمین آنها بوده اند وجود داشت که مرجعی را برای این امور غیر از ائمه معصومین (ع) یا کسی که آنان بدین مقام منصوب فرموده بودند نمی شناختند، و به همین جهت در اموری که برای آنان اتفاق می‎افتاد در حد امکان به آنان مراجعه می‎نموده اند، و این چیزی است که با بررسی احوالات و زندگینامه های آنان مشخص می‎گردد.

حال با توجه به مجموعه مقدماتی که گفته شد باید گفت: چون این گونه امور و حوائج اجتماعی از مسائلی است که عموم مردم در طول مدت عمر خویش با آن دست به گریبان هستند و شیعیان در عصر ائمه (ع) نمی توانسته اند در همه احوال و هر زمان که بخواهند به ائمه (ع) دسترسی داشته باشند، چنانچه علاوه بر پراکنده بودن شیعیان در شهرهای مختلف، مبسوطالید نبودن ائمه (ع) به گونه ای که دسترسی به آنان برای هر مسأله در همه اوقات امکان پذیر باشد، بر این امر گواه است. به همین جهت به طور قطع برای ما چنین نتیجه ای حاصل می‎گردد که امثال زراره و محمد بن مسلم و دیگر

ناوبری کتاب