3- بی تردید سیاست بلاد و تأمین جهات اجتماعی در دین اسلام جدای از جهات روحانی و شؤون مربوط به تبلیغ احکام و ارشاد مسلمانان نیست، بلکه از همان صدر اسلام سیاست با دیانت در هم آمیخته و سیاست از شؤون دیانت محسوب میشده است.
پیامبراکرم (ص) شخصا به تدبیر امور مسلمانان میپرداخت و امور آنان را سیاستگزاری میکرد و مسلمانان برای حل و فصل خصومتهای خویش به وی مراجعه میکردند؛ و آن حضرت برای ولایات، حاکم و کارگزار منصوب میفرمود و مالیاتهایی نظیر خمس و زکات از آنها مطالبه مینمود. و پس از آن حضرت نیز سیره خلفای راشدین و غیر راشدین به همین منوال بود، از همان ابتدای امر وظایف سیاسی در مراکز ارشاد و هدایت مردم یعنی مساجد انجام میگرفت و امام مسجد، امیر آنان نیز محسوب میگردید؛ و پس از آن نیز همین سیره ادامه پیدا کرد و "مسجد جامع" را در کنار "دارالاماره" بنا میکردند و خلفا و امرا شخصا نماز جمعه و اعیاد را اقامه میکردند و علاوه بر آن امر اداره حج و مواقف آن نیز به عهده آنان بود.
چرا که این عبادتهای سه گانه [نماز جمعه و نماز عیدین و حج ] با اینکه اموری عبادی هستند ولی فواید سیاسی بسیاری را در بر دارند که نظیر آن در سایر عبادتها یافت نمی گردد؛ و این گونه آمیختگی بین جهات روحی و جهات سیاسی از ویژگیهای شریعت اسلام و ممیزات آن است.