صفحه ۲۴۷

2- برای کسی که قوانین اسلام و ضوابط آن را بررسی کند، تردیدی باقی نمی ماند که اسلام دین سیاسی - اجتماعی است و احکام آن به اعمال عبادی محض که هدف آن، تکامل فرد و تأمین سعادت اخروی است منحصر نیست، بلکه اکثر احکام آن مربوط به امور سیاسی و تنظیم اجتماع و تأمین سعادت دنیای مردم است. به تعبیر دیگر اسلام دین دنیا و آخرت، و جامع هر دو نشئه است؛ و این با نگرشی به احکام معاملات و سیاسات و جزائیات از قبیل حدود و قصاص و دیات، و احکام قضایی، و مالیاتهایی نظیر خمس و زکات که حفظ دولت اسلام بر آن متوقف است به روشنی آشکار می‎گردد؛ و به همین جهت علمای خاصه و عامه بر این معنی متفق اند که در محیط اسلام سیاستمدار و رهبری که امور مسلمانان را اداره کند لازم و ضروری و بلکه از ضروریات اسلام است. اگرچه در خصوصیات و شرایط و اینکه تعیین او از سوی پیامبراکرم (ص) یا با انتخاب عمومی است اختلاف نظر دارند.

3- بی تردید سیاست بلاد و تأمین جهات اجتماعی در دین اسلام جدای از جهات روحانی و شؤون مربوط به تبلیغ احکام و ارشاد مسلمانان نیست، بلکه از همان صدر اسلام سیاست با دیانت در هم آمیخته و سیاست از شؤون دیانت محسوب می‎شده است.

پیامبراکرم (ص) شخصا به تدبیر امور مسلمانان می‎پرداخت و امور آنان را سیاستگزاری می‎کرد و مسلمانان برای حل و فصل خصومتهای خویش به وی مراجعه می‎کردند؛ و آن حضرت برای ولایات، حاکم و کارگزار منصوب می‎فرمود و مالیاتهایی نظیر خمس و زکات از آنها مطالبه می‎نمود. و پس از آن حضرت نیز سیره خلفای راشدین و غیر راشدین به همین منوال بود، از همان ابتدای امر وظایف سیاسی در مراکز ارشاد و هدایت مردم یعنی مساجد انجام می‎گرفت و امام مسجد، امیر آنان نیز محسوب می‎گردید؛ و پس از آن نیز همین سیره ادامه پیدا کرد و "مسجد جامع" را در کنار "دارالاماره" بنا می‎کردند و خلفا و امرا شخصا نماز جمعه و اعیاد را اقامه می‎کردند و علاوه بر آن امر اداره حج و مواقف آن نیز به عهده آنان بود.

چرا که این عبادتهای سه گانه [نماز جمعه و نماز عیدین و حج ] با اینکه اموری عبادی هستند ولی فواید سیاسی بسیاری را در بر دارند که نظیر آن در سایر عبادتها یافت نمی گردد؛ و این گونه آمیختگی بین جهات روحی و جهات سیاسی از ویژگیهای شریعت اسلام و ممیزات آن است.

ناوبری کتاب